English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
Other Matches
production فرآورده کارگاه
production محصول عمل
production ارائه ساخت
production الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production سرعت ساخت محصول
production تولید حجم بزرگ محصولات
production تولید دستهای
production ساخت مواد برای فروش
over production محصول زیادی
over production عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production تولید محصول
production اقامه
production کنترل ساخت یک محصول
production تولید
production عمل اوری ساخت
production استخراج
production فراورده محصول
production فراوری
production ارائه
production حاصل دادن
production تولید کردن
production ایجاد
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production technique فن تولید
production technique روش فنی تولید
production account حساب تولید
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
production capacity فرفیت تولید
production coefficient ضریب تولید
census of production امارگیری در خصوص تولید
production run اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production rule تولید
production rule قاعده
production routine روال تولید
production programme برنامه تولید
production program برنامه تولید
production process روند ساخت
production control کنترل تولید
production cost هزینه تولید
production cost ارزش ساخت
census of production امار سرشماری
surplus production مازاد تولید
surplus production تولید اضافی
roundabout production تولید با کارائی بیشتر
relations of production رابطه تولید
cost of production هزینه تولید
production time زمان ساخت
production time زمان تولید
production gap شکاف تولید
scale of production مقیاس تولید
production function تابع تولید
production frontier مرز تولید
production facility سهولت تولید
production engineer مهندس تولید
production efficiency کارائی در تولید
production efficiency کارائی تولید
census of production امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
production process جریان تولید
production process فرایند تولید
power of production نیروی تولید
pilot production تولید نمونه
full production تولید کامل
full production تولید در حداکثرفرفیت
period of production دوره تولید
pair production تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
mode of production وجه تولید
mode of production طرز تولید
mode of production شیوه تولید
ingot production تولید شمش
mechanical production تولید ماشینی
means of production وسایل تولید
means of production ابزار تولید
mass production تولید انبوه
mass production تولید ماشینی
mass production تولید بمقدارزیاد
production index شاخص تولید
forces of production نیروهای تولید
elasticity of production کشش تولید
energy production تولید انرژی
energy production تولید نیرو
series production سری سازی
production planning برنامه ریزی تولید
production period دوره تولید
production part بخش تولید
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
factor of production عامل تولید
factory production تولید کارخانهای
production of oil استخراج نفت
production missile موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production method روش تولید
production management مدیریت تولید
flow of production جریان تولید
flow of production گردش تولید
food production تولید غذا
mass production بس فراوری
surplus production فزونی تولید
production platform سکویتولیدات
branches of production رشتههای تولید
branches of production شاخههای تولید
mass-production تولید انبوه
agents of production عوامل تولید
aliterary production فراورده یا محصول ادبی تالیف
batch production تولیدانبوه
batch production تولید زیاد یک نوع کالا
factors of production عوامل تولید
an artistic production عمل یا کار صنعتی
aliterary production تصنیف
bulk production تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bulk production تقسیم سوخت درفروف کوچک
production of sound تولیدات صدا
track production فهور هدف
track production شروع تعقیب هدف
volume of production حجم تولید
production line خط تولید
electricity production تولیدالکتریسیته
production adviser مشاوره محصولات
production lines خط تولید
production desk میزمحصولات
production factors عوامل تولید
cycle سیکل مدار
four cycle چهار چرخه
four cycle دارای چهاردور یا دوره
cycle تناوب پریود سیکل
cycle تاکت
cycle زمانه
cycle عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle دوره عملیات یابازی
cycle دوره گردش
cycle چرخ چرخه
cycle چرخه زدن
cycle سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycle دوران
cycle سواردوچرخه شدن
cycle سیکل
cycle دوره
cycle چرخه
cycle گردش
cycle : دور
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle حلقه
cycle per second سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle per second هرتس
R/W cycle CYCLE WRITE/READ
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle دور
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
steps in the production of electricity مراحلتولیدالکتریسیته
production video switcher دکمهنمایشگرمحصولات
production of electricity by the generator الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
mass production of goods تولید توده وار کالا
mass production of goods تولید انبوه کالا
production control room اتاقکنترلمحصولات
additional production personnel عوامل دیگر تولد
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
To step up ( increase ) production. سطح تولید رابالابردن
production possibility curve منحنی امکانات تولید
production possibility frontier مرز امکانات تولید
pig iron production تولید اهن خام
piece production cost ارزش تولید قطعه
production indifference curve منحنی بی تفاوتی تولید
production planning and control برنامه ریزی و کنترل تولید
He works in the production section . درقسمت تولید کار می کند
nuclear power production تولید انرژی هستهای
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
net primary production تولید خالص نخستین
multi stage production تولید چند مرحلهای
pilot line production تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
labor intensive production تولید کاربر
mobility of factors of production تحرک عوامل تولید
homogeneous production function تابع تولید همگن
fixed production coefficients ضرایب تولید ثابت
production possibility bondary مرز امکانات تولید
aggregate production function تابع تولید کل
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
cycle of water گردش اب در طبیعت
cycle spanner اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle of the room گردش ماه
cycle of operation جریان عمل جنگ افزار
cycle of the room دورقمر
cycle of operation دوره عمل سلاح
cycle of everts دورحوادث
cycle milling دستگاه فرز پاندولی
cycle car اتوموبیل دوچرخهای
continous cycle گردش دائمی
rankin cycle سیکل رانکین
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
cycle stealing چرخه دزدی
cycle stealing مدت چرخه
display cycle چرخه نمایش
design cycle چرخه طراحی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com