Dictiornary-Farsi | profit-taking | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 129 (6 milliseconds)

English	Persian
profit-taking	فروشسهام


Other Matches

to a an under taking	باجرات بکاری مبادرت کردن
taking	پریشانی
taking	واگیردار
taking an oath	اتیان سوگند
taking of evidence	شنوایی گواهی [حقوق]
What's taking so long?	چرا اینقدر طول میکشد؟
leave taking	بدرودگویی
taking refuge	پنهانی
taking precedence	جلو افتادن
leave taking	وداع
taking possission	particular no to propertiesbelonging of person حیازت مباحات
stock taking	رسیدگی به موجودی
taking possession	حیازت
taking hold	سرشاخ
taking delivery	تسلم
taking possession	قبض
leave taking	کسب اجازه مرخصی
right of taking water	حق الشرب
risk taking	خطرجویی
taking precedence	سبق
taking of evidence	پذیرش سند و گواهی [حقوق]
leave taking	خداحافظی
continuous stock taking	موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous stock taking	رسیدگی مستمر موجودی
abstention from taking an oath	نکول سوگند
to stop taking [pills] , [to go off a drug]	متوقف شدن [از خوردن قرص]
He commited suicide by taking poison.	با خوردن زهر خود کشی کرد
taking the public interest into account	استصلاح
just profit	سود منصفانه
she your profit with him	سودخودرابا اوتقسیم کنید
it did not profit me	فایدهای بمن نرساند
it did not profit me	مرا سودمند نبود
just profit	سود عادلانه
to his own profit	بفایده خودش
for-profit <adj.>	تجارتی
for-profit <adj.>	بازرگانی
to profit from something	سود بردن از چیزی
what will it profit you	چه سودی برای شما خواهدداشت
for-profit <adj.>	تجاری
profit	سود
profit	منفعت
profit	فایده
profit	سود بردن منفعت کردن
profit	عایدی داشتن
profit	فایده رساندن
profit	نفع
profit	سود بردن
profit	فایده منفعت
profit	مزیت
profit	برتری
profit	منفعت بردن
accounting profit	سود از دیدگاه حسابداری
taxable profit	سود مشمول مالیات
target profit	سود مطلوب
target profit	سود مورد نظر
profit sharing	سهم کارگران از سود
profit-sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
profit-sharing	مشارکت در سود
accounting profit	سود حسابداری
profit-sharing	تسهیم در سود
profit-sharing	سهم کارگران از سود
profit margin	درصد سود از فروش خالص
profit margins	حاشیه سود
profit margin	حاشیه سود
profit margins	درصد سود از فروش خالص
thoughtful of profit	در فکر
thoughtful of profit	سود
best profit point	best
profit sharing	مشارکت در سود
What was your net profit?	خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
profit-making	درآمدزائیکردن
non-profit-making	غیرانتفاعی
yearly profit	سود سالانه
to profit by the accasion	موقع را مغتنم شمردن
to profit by the accasion	از موقع استفاده کردن
to make a profit	منفعت کردن
to make a profit	سود بردن
profit sharing	سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
profit sharing	تسهیم در سود
accumulated profit	پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
anticipated profit	سود مورد انتظار
economic profit	سود اقتصادی
loss of profit	عدم النفع
maximum profit	حداکثر سود
net profit	سود خالص
net profit	سود ویژه
normal profit	سود متعارف
normal profit	سود عادی
operating profit	سود عملیاتی
operating profit	سود ناخالص
best profit point	نقطه بیشترین مقدار سود
contingent profit	منفعت احتمالی
excess profit	سود اضافی
gross profit	سود ناخالص
interest profit	عایدی حاصل از بهره
make a profit	سود بردن
distributed profit	سود تقسیم شده
distributed profit	سود توزیع شده
corporate profit	سود شرکت سهامی
contingent profit	سود اتفاقی
profit cannibalism	افراط در تخفیف و ارزان فروشی
profit centre	واحد دخل و خرج کننده
profit centre	قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit maximization	به حداکثر رسانیدن سود
profit motive	انگیزه سود
profit tax	مالیات بر سود
pure profit	سود خالص
reasonable profit	منفعت عقلایی
retained profit	سود تقسیم نشده
undivided profit	سود تقسیم نشده
best profit output	محصول در بیشترین مقدارسود
profit and loss	حساب سود وزیان
profit centre	مرکز سود
best profit output	profit best
profit and loss a	حساب سودوزیان
profit and loss	سود و زیان
principal and profit	مایه و سود
short run profit	سود در کوتاه مدت
pre tax profit	سود قبل از پرداخت مالیات
falling rate of profit	نرخ نزولی سود
undistributed corporate profit	سود تقسیم نشده شرکتها
Did you make any profit in this deal ?	آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I made a decent profit.	سود خوبی بر دم
profit and loss account	حساب سود و زیان
wage profit ratio	نسبت دستمزد به سود
I made a lot of profit in the deal .	دراین معامله فایده زیادی بردم
I shall personally undertake tht you make a profit.	من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.	برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.