Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
programming language
زبان برنامه نویسی
Search result with all words
high level programming language
زبان برنامه نویسی سطح بالا
low level programming language
زبان برنامه نویسی سطح پایین
object language programming
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
object oriented programming language
زبان برنامه نویسی موضوعی
special purpose programming language
زبان برنامه نویسی تک منظوره
turning programming language
زبان برنامه نویسی تورینگ
Other Matches
programming
برنامه نویسی کامپیوتر
programming
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming
برنامه نویسی
programming
نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming
GOLORP
programming
نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming
نوشتن داده در وسیله PROM
programming
برنامه ریزی
quadratic programming
برنامه ریزی غیرخطی
application programming
برنامه نویسی کاربردی
dynamic programming
برنامه ریزی پویا
quadratic programming
تابع هدف درجه دوم است
quantitative programming
برنامه ریزی کمی
goal programming
برنامه ریزی ارمانی
functional programming
برنامه نویسی تابعی
programming team
تیم برنامه نویسی
concurrent programming
برنامه نویسی همزمان
systems programming
برنامه نویسی سیستم
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
conversational programming
برنامه سازی محاورهای
system programming
برنامه نویسی سیستم
top down programming
برنامه سازی از بالا به پایین
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming
برنامه نویسی ساخت یافته
bottom up programming
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
defensive programming
برنامه نویسی تدافعی
discrete programming
برنامه سازی گسسته
automatic programming
برنامه نویسی اتوماتیک
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
dynamic programming
برنامه نویسی پویا
dynamic programming
برنامه سازی پویا
elegant programming
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
computer programming
برنامه نویسی کامپیوتری
programming statement
حکم برنامه نویسی
programming specification
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
linear programming
برنامه ریزی خطی
linear programming
برنامه نویسی خطی
logic programming
برنامه نویسی منطقی
optimm programming
برنامه نویسی بهینه
symbolic programming
برنامه نویسی سمبلیک
mathematical programming
برنامه نویسی ریاضی
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
multi programming
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
nonlinear programming
برنامه ریزی غیر خطی
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
non numeric programming
برنامه ریزی غیر عددی
integer programming
برنامه سازی صحیح
interactive programming
برنامه سازی فعل و انفعالی
programming aids
کمک برنامه نویسی
integer programming
برنامه ریزی عدد صحیح
optimum programming
برنامه نویسی بهینه
programming librarian
بایگان برنامه نویسی
programming aids
ادوات برنامه نویسی
programming linguistics
زبان شناسی برنامه نویسی
programming methods
روشهای برنامه ریزی
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
planning programming budgetting
system
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
certificate in computer programming
CCP
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
input output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
pl. language
زبان پی ال وان
language
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
language
سخنگویی تکلم
second language
زباندوم
language
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
first language
زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
برنامهای که به عنوان مترجم
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
for a language course
برای یک دوره زبان
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
کلام
language
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language
بصورت لسانی بیان کردن
language
زبان
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
زبان
language
تبدیل و اجرا میکند
language
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language
در زمان اجرا
language
لسان
program language
زبان برنامه نویسی
program language
زبان برنامه
to talk the same language
<idiom>
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
to talk the same language
<idiom>
به یک سبک فکر کردن
[اصطلاح مجازی]
procedural language
زبان رویهای
pascal language
زبان پاسکال
non procedural language
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
object language
زبان مقصود
object language
زبان مقصد
original language
زبان اصلی
foul language
فحش
objective language
زبان مقصود
syntax language
زبان تشریح نحو
official language
زبان رسمی
parliamentary language
زبان مجلسی
parliamentary language
اصطلاخات پارلمانی
parliamentary language
زبان مودبانه
non procedural language
زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
target language
زبان هدف
standard language
زبان متعارف
written language
زبان نوشتاری
language laboratories
آزمایشگاه زبان
source language
زبان اصلی
language laboratory
آزمایشگاه زبان
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source language
زبان منبع
language lab
آزمایشگاه
use foul language
فحاشی کردن
use bad language
فحش دادن
symbolic language
زبان نمادی
target language
زبان مقصود
technical language
زبان فنی
technical language
زبان تخصصی
the persian language
زبان فارسی
the turkish language
زبان ترکی
to fix a language
زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
tone language
زبانهای اهنگی
universal language
زبان فراگیر
language lab
زبان
snobol language
زبان اسنوبول
What foreign language do you know?
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
to pick up a language.
<idiom>
زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن.
[از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
a dead language
<idiom>
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
publication language
زبان انتشارات
publication language
زبان نشری
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to translate something
[from/into a language]
برگرداندن
[نوشتنی]
چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
to translate something
[from/into a language]
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
quary language
زبان پرس و جو
query language
زبان پرس و جو
It is better to know each others mind than to know each others language.
<proverb>
همدلى از همزبانى بهتر است .
simulation language
زبان شبیه سازی
simula language
زبان سیمیولا
simscript language
زبان سیمسکریپت
semitic language
زبان سامی
rpg language
زبان ار پی جی
reference language
زبان مرجع
redundant language
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
A crash language course .
دوره فشرده آموزش زبان
tongue
[language]
زبان
foul language
دشنام
dancing language
زبان رقص
conversational language
زبان محاورهای
control language
زبان کنترل
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
compiler language
زبان همگردانی
compile language
زبان کامپایل
common language
زبان مشترک
common language
زبان عمومی
declarative language
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
declarative language
زبان اعلانی
declarative language
زبان تشریحی
formmal language
زبان صوری
formal language
زبان صوری
fabricated language
زبان ساختگی
extensible language
زبان توسعه پذیر
enquiry language
زبان پرس و جو
dumb language
زبان بی زبانی
dumb language
زبان حال
design language
زبان طراحی
commerical language
زبان تجاری
command language
زبان دستوری
command language
زبان فرمان
apl language
زبان ای پی ال
ambiguous language
زبان مبهم
algorithmic language
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
algorithmic language
AL
algorithmic language
زبان الگوریتمی
algebraic language
زبان با مفاد آزاد
algebraic language
زبان جبری
sign language
زبان اشاره
sign language
مکالمه با اشاره
sign language
زبان مخصوص کرها
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
apt language
زبان ای پی تی
artificial language
زبان مصنوعی
command language
زبان فرماندهی
comit language
زبان کامیت
basic language
زبان بیسیک
bad language
فحش
bad language
دشنام
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
assembly language
زبان اسمبلی
assembly language
زبان همگذاری
sign language
زبان علامات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com