English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (10 milliseconds)
English Persian
programming statement حکم برنامه نویسی
Other Matches
programming نوشتن داده در وسیله PROM
programming نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming GOLORP
programming نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming برنامه نویسی کامپیوتر
programming برنامه ریزی
programming برنامه نویسی
functional programming برنامه نویسی تابعی
logic programming برنامه نویسی منطقی
mathematical programming برنامه نویسی ریاضی
modular programming برنامه نویسی پیمانهای
non numeric programming برنامه ریزی غیر عددی
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
dynamic programming برنامه سازی پویا
linear programming برنامه نویسی خطی
application programming برنامه نویسی کاربردی
discrete programming برنامه سازی گسسته
dynamic programming برنامه ریزی پویا
dynamic programming برنامه نویسی پویا
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
conversational programming برنامه سازی محاورهای
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
goal programming برنامه ریزی ارمانی
concurrent programming برنامه نویسی همزمان
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
automatic programming برنامه نویسی اتوماتیک
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
integer programming برنامه ریزی عدد صحیح
integer programming برنامه سازی صحیح
interactive programming برنامه سازی فعل و انفعالی
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
linear programming برنامه ریزی خطی
defensive programming برنامه نویسی تدافعی
nonlinear programming برنامه ریزی غیر خطی
programming librarian بایگان برنامه نویسی
programming linguistics زبان شناسی برنامه نویسی
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
programming methods روشهای برنامه ریزی
programming specification مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
systems programming برنامه نویسی سیستم
programming team تیم برنامه نویسی
quadratic programming برنامه ریزی غیرخطی
quadratic programming تابع هدف درجه دوم است
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
programming language زبان برنامه نویسی
system programming برنامه نویسی سیستم
optimm programming برنامه نویسی بهینه
optimum programming برنامه نویسی بهینه
symbolic programming برنامه نویسی سمبلیک
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
programming aids ادوات برنامه نویسی
programming aids کمک برنامه نویسی
quantitative programming برنامه ریزی کمی
turning programming language زبان برنامه نویسی تورینگ
certificate in computer programming CCP
ego loss programming تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
planning programming budgetting system
object oriented programming برنامه نویسی مقصود گرا
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
object oriented programming language زبان برنامه نویسی موضوعی
high level programming language زبان برنامه نویسی سطح بالا
mail application programming interface مجموعه استانداردها
low level programming language زبان برنامه نویسی سطح پایین
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
special purpose programming language زبان برنامه نویسی تک منظوره
input output programming system سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
statement نظر
statement رای
I/O statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
IF statement Gise کار دیگر را
statement قطعنامه
r. between two statement مغایرت بین دوافهار
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
IF statement Then این کار را انجام بده
statement پاسخ
statement افهار
statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
statement شماره انتساب شده
statement صورتحساب اعلامیه
statement صورت
statement تقریر صورتمجلس
statement کشف صورتحساب
statement ابلاغ
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement بیانیه دستور
statement گفته
statement عبارت
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 1-دستور برنامه که یک برنامه را هدایت میکند
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement ادعاء تصریح
statement بیانیه افهاریه
statement بیانیه
statement افهاریه
statement صورت وضعیت
statement صورت حساب
statement شرح توضیح
statement اعلامیه
statement تقریر
statement گفته بیانیه
statement اعلام کردن
statement بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statement شرح
statement افهار صورت حساب
statement بیان
statement تذکر
statement حکم
dd statement statement definition data
statement بیان وضعیت
dd statement دستور تعریف داده
d. of a statement تکذیب گفته ایی
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
statement of a claim افهار نامه
statement of affairs وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
statement of charge اعلام اتهامات
statement of defence لایحه دفاعیه
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
statement number شماره دستور
execute statement دستور اجرایی
executable statement جمله اجرایی
receipt statement اعلامیه ورود
receipt statement رسید
executable statement حکم اجرا پذیر
statement label برچسب حکم
statement label برچسب جمله
statement number شماره حکم
financial statement صورت وضعیت مالی
data statement حکم دادهای
representation [statement] پاسخ
declaration statement جمله تعریفی
representation [statement] رای
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
representation [statement] نظر
statement on the debate بیانیه در مورد بحث
statement with debate بیانیه با بحث پیوسته
declarative statement نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
declarative statement حکم اعلانی
execute statement حکم اجرایی
declarative statement حکم افهاری
declaration statement حکم اعلانی
dimension statement حکم اعلان بعد
control statement جمله کنترلی
provisional statement صورت وضعیت موقت
an absurd statement افهار نا معقول
assignment statement جمله جایگزینی
assignment statement حکم گمارشی
an absurd statement حرف بی معنی یا مزخرف
job statement حکم برنامه
nonexecutable statement حکم غیرقابل اجرا
nonexecutable statement دستورالعمل اجراناپذیر
arithmetic statement دستورمحاسباتی
negation of statement انکار یا تکذیب گفتهای
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
arithmetic statement حکم حسابی
monthly statement صورت وضعیت ماهیانه
bank statement صورت حساب بانکی
bank statement صورتحساب بانکی
control statement حکم کنترل دستور کنترل
action statement دستورالعمل اقدام
loss statement صورت سود و زیان
nonexecutable statement جمله غیر اجرایی
assignment statement عبارت گمارشی
procedural statement حکم رویهای
call statement حکم فرا خوانی
comment statement حکم توضیحی
common statement حکم اشتراک
compound statement جمله مرکب
conditional statement حکم شرطی
goto statement دستورالعملی در یک زبان سطح بالا
conditional statement دستور شرطی
continue statement حکم ادامه
problem statement حکم مسئلهای
financial statement صورت مالی گزارش مالی
assignment statement حکم انتساب دستورانتساب
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
imperative statement حکم امری
premium statement صورت اضافه ارزش سهام
data definition statement حکم تعریف داده ها
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
summary of monthly statement خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
data definition statement دستورتعریف داده ها
input/output statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
job control statement جمله کنترل برنامه
annual financial statement گزارش مالی سالانه
job control statement جمله کنترل کار
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
We go a step even further and make the statement that . . . یک گام فراتر می گذاریم ومی گوئیم ...
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com