Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 70 (6 milliseconds)
English	Persian
progress payments	پرداختهای پیشرفت کار
progress payments	پرداختهای موقت یا علی الحساب
progress payments	پرداخت براساس پیشرفت کار
progress payments	پرداخت تدریجی
Other Matches
payments	پرداخت
payments	قسط
payments	تادیه پول
payments	کارسازی
payments	تادیه
down payments	پیش قسط
down payments	پیش پرداخت
payments	وجه
coupon payments	پرداختهای کوپنی
equation of payments	قاعده پیدا کردن
factor payments	دستمزد
factor payments	اجاره
factor payments	بهره وسود
transfer payments	پرداختهای انتقالی
coupon payments	منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
equation of payments	تعدیل
balances of payments	ترازپرداختها
balance of payments	موازنه پرداختها
balance of payments	ترازپرداختها
balances of payments	تراز پرداختها
balances of payments	موازنه پرداختها
factor payments	پرداختهای عوامل تولید مانند
balance of payments	تراز پرداختها
stage payments	پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
international balance of payments	تراز پرداختهای بین المللی
balance of international payments	تراز پرداختهای بین المللی
government transfer payments	پرداختهای انتقالی دولت
agreement on partial payments	توافق در پرداخت های قسطی
It is in progress. It is under way.	دردست اقدام است
progress	پیشروی
progress	پیشرفت
progress	بهبود
progress	پیشرفت پیشروی
progress	حرکت
progress	سفر
progress	گردش
progress	ترقی جریان
progress	پیشرفت
progress	پیشرفت کردن
progress	پیشرفت کار
progress	ترقی
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
royal progress	مسافرت شاهانه
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
to make progress	پیش رفتن
to make progress	پیشرفت کردن
to continue one's progress	پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
technical progress	پیشرفت فنی
economic progress	پیشرفت اقتصادی
progress chaser	کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
in progress of completion	در دست تکمیل
pilgrim progress	سیاحت مسیخی
progress chaser	نافر پیشرفت
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
economic progress	ترقی اقتصادی
progress report	گزارش پیشرفت کار
progress reporting	گزارش پیشرفت کار
reaction progress	پیشرفت واکنش
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
construction work in progress	هزینه ساختمانهای نا تمام
heavy fighting is in progress	جنگ سختی جریان
weekly progress report	گزارش هفتگی کار
Making fast progress.	سریع ترقی کردن
heavy fighting is in progress	دارد
labor augmenting tednological progress	پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .	ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com