English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
English Persian
promenade concert مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
Other Matches
promenade گردش کردن
promenade گردش رفتن
promenade گردشگاه تفرجگاه
promenade سیر
promenade تفرج
promenade گردش
promenade تفرج کردن
promenade گردشگاه
the p was used as a promenade ان اسکله گردش گاه مردم است
promenade deck عرشهتفریحی
in concert with به همدستی
in concert with باتفاق
concert ساز واواز
concert هماهنگی
concert کنسرت
concert مرتب کردن
concert جور کردن
concert توافق
concert تفاهم
concert انجمن ساز واواز هم اهنگی
to act in concert <idiom> با هماهنگی کاری را انجام دادن [اصطلاح روزمره]
The dinner will be followed by a concert. به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
concert-goer دوستاروعلاقمندکنسرت
the concert of europe منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
the concert of europe دول متوافق اروپا
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com