Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
propellant level gauge
درجهسطحپروانه
Other Matches
gas level gauge
دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
propellant
خرج پرتاب
propellant
پیشران
propellant
سوخت
propellant
عامل
propellant
باروت خرج پرتاب
propellant
باروت
propellant
نیروی محرکه
propellant
انگیزه محرک
liquid propellant
خرج پرتاب مایع
liquid propellant
خرج مایع
liquid propellant
سوخت مایع موشک
solid propellant
سوخت جامد
self propellant gun
توپ خودکشش
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
propellant charge
خرج پرتاب
liquid propellant
سوخت مایع
to take the gauge of
براوردکردن تخمین زدن
gauge
سنج
gauge
اندازه تفنگ
gauge
سنجیدن نمونه
gauge
معیار
gauge
اندازه گیر
to take the gauge of
اندازه گرفتن
b & s gauge
اندازه براون- شارپ سیم
gauge
پیمانه
gauge
گیج
gauge
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge
درجه
gauge
اندازه
gauge
مقیاس معیار
gauge
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauge
پیمانه کردن
gauge
ازمایش کردن
gauge
اندازه اندازه گیر
gauge
اندازه گرفتن
gauge
اشل اندازه گیر
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
sloping gauge
اشل شیبدار
gage=gauge
شابلون
gage=gauge
پیمانه اندازه
rainfall gauge
باران سنج
gage=gauge
درجه
pressure gauge
فشارسنج
pressure gauge
فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
rain gauge
باران سنج
gage=gauge
اندازه زدن اشل
strain gauge
کشش سنج
steam gauge
بخار سنج
standard gauge
اندازه معمولی
staff gauge
اشل دستی
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
gage=gauge
مدرج کردن
snow gauge
برف سنج
dial gauge
قطر
gauge cock
اندازه نما
gauge glass
درجه اب
gauge=gage
اندازه
gauge=gage
شابلن
gauge=gage
پیمانه
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
ionization gauge
سنجه یونش
gauge=gage
اندازه کردن اشل
gauge lamp
لامپ داشبورد
joiner's gauge
خط کش تیره دار
tape gauge
اشل زنجیری
broad gauge
ریل راه اهن خیلی دور از هم
line gauge
خط کش مدرج
gauge tube
لوله پیتو
line gauge
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
gauge=gage
مدرج کردن
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
gauge pressure
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
gauge=gage
درجه
street gauge
الگوی سطح راه
temporary gauge
اشل موقت
wire gauge
مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
tuning gauge
دریچهصدا
fuel gauge
نمایشبنزین
wire gauge
معیار ضخامت سیم
temperature gauge
صفحهدما
seam gauge
اندازهگیریدرزلباس
bevel gauge
گونیای فارسی
mitre gauge
فشارسنج
sea gauge
اب نشین کشتی
gauge rod
چوباندازهگیری
wind gauge
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
exterior gauge
درجهبازی
to gauge a vessel
مظروف فرفی راپیمودن یااندازه گرفتن
tide gauge
جزرو مد نما
to gauge rainfall
مقداربارندگی راسنجیدن یااندازه گرفتن
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
water gauge
اندازه اب نما
water gauge
اب پیم
thickness gauge
ضخامت سنج
temporary gauge
اشل موقتی
wind gauge
بادسنج
to gauge a person
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
rain gauge recorder
اندازه بارش ثبت شده
inductance strain gauge
تغییر بعدسنج القائی
tank gauge float
درجهشناورتانکر
To gauge the situation and act accordingly.
حساب کار خود را کردن
working pressure gauge
استخراجدرجهفشار
water pressure gauge
اندازهفشارآب
mitre gauge slot
شکاففشارسنج
automatic tank gauge
تانکردرجهدارخودکار
cylinder pressure gauge
فشارسنجسیلندر
american wire gauge
اندازه امریکایی سیم
rain gauge station
ایستگاه باران سنجی
water staff gauge
اشل اندازه گیری عمق اب
stubs wire gauge
اندازه بیرمنگامی سیم
birmingham wire gauge
اندازه بیرمنگامی سیم
brown & sharpe wire gauge
اندازه براون- شارپ سیم
direct-reading rain gauge
اندازه مقدار بارش مستقیم
measurement of snowfall: snow gauge
اندازهگیریمقداربارشباران
level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level to
تراز کردن
on the level
<idiom>
درستکار ،بی غل وغش
he did his level best
کوتاهی نکرد
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
O level
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level
نمرهی قبولی در این امتحانات
level with each other
در یک تراز
level with each other
برابر
level out
یکنواخت کردن
level out
برابر کردن
level best
بسیارعالی
level best
خیلی خوب
level best
خیلی عالی
he did his level best
انچه از دستش برامدکرد
A level
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level
هموار
level
موزون هدف گیری
level
ترازسازی
level
سطح ارتفاع
level
همسطح
level
تراز کردن تراز
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
تراز
level
یک دست
level
یک نواخت
level
هم پایه
level
هم تراز
level
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
الت ترازگیری
level
میزان
level
سطح
level
ترازکردن
level
مسطح کردن
level
پایه
level
تراز سطح افقی افقی کردن
level
سطح برابر
level
تراز بنایی
level
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
مسطح شدن
level
مستقیم
level
رده
level
همسطح کردن
level
نشانه گرفتن
level
مسطح
to rake level
با شن کش صاف کردن
surveyor's level
تراز مساحی یا پیمایش
to draw level
باحریف برابرشدن
tilting level
تراز حباب دار
stock level
سطح ذخیره انبار
split-level
چند سطحی
to draw level
بحریف رسیدن
surveyor's level
ترازنقشه برداری
storage level
تراز ذخیره تراز مخزن
one level memory
حافظه یک سطحی
storage level
تراز خزانه
stock level
سطح انبار
skill level
پایه مهارت فنی
aspiration level
سطح انتظار
power level
تراز توان
pezometeric level
سطح پیزومتری
optimal level
سطح بهینه
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level
سطح فعالیت
one level address
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level
سطح روغن
noise level
سطح پارازیت
noise level
میزان خش
nesting level
سطح لانهای
allowable level
تراز مجاز
advanced level
پایه مهارت عالی در سطح عالی
price level
سطح قیمت
sound level
شدت صوت
sound level
شدت نسبی صوت
skill level
پایه مهارت
significance level
سطح معناداری
signal level
سطح سیگنال
signal level
سطح علامت
rotational level
تراز چرخشی
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
reorder level
سطح سفارش مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com