Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
English
Persian
proxy variables
متغیرهای نماینده متغیرهای تقریبی
Other Matches
proxy
نمایندگی وکالت وکالتنامه
proxy
وکالتنامه
proxy
بنمایندگی دیگری رای دادن
proxy
نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
proxy
وکالت وکالتنامه
as a proxy
وکالتا"
proxy
وکیل
proxy
نماینده
he voted by proxy
کسی را از جانب خودوکیل کردکه رای دهد
he voted by proxy
بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
oppoint him as one's proxy
به کسی وکالت دادن
i made him my proxy
او رااز جانب خود وکیل کردم
proxy agent
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
proxy server
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
i made him my proxy
او را وکیل خود نمودم
variables
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables
تغییر پذیر
variables
متغیر
variables
تغییرکننده
variables
تغییرپذیر
variables
بی ثبات
variables
ناپایدار
variables
آنچه قابل تغییر است
variables
ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variables
رکورد با هر طولی
variables
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variables
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variables
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variables
بی قرار
predetermined variables
متغیرهائی که مقادیرشان ازقبل تعیین شده اند متغیرهای داده شده
macro variables
متغیرهای کلان
errors in variables
خطا در متغیرها
cepheid variables
متغیرهای قیفاووسی
strategic variables
متغیرهای اساسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com