English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
pseudo base شبه باز
Other Matches
pseudo- مشلبه چیزی ولی نه اصل آن
pseudo قلب
pseudo دروغین
pseudo پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
pseudo کاذب
pseudo op شبه عمل
pseudo code شبه برنامه
pseudo christian مسیحی نما
pseudo christ مسیح کاذب دجال
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
pseudo prophet پیغمبر دروغی
pseudo random قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
pseudo christ مسیح نما
pseudo prophet پیغمبر نما
pseudo code شبه دستورالعمل
pseudo code شبه کد
pseudo operation عملواره
pseudo operation شبه عمل
pseudo penitent شخص تائب نما
pseudo martyr ادم شهید نما
pseudo hardware شبه سخت افزار
pseudo penitent تائب ریاکار
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
pseudo digital تولید شده توسط مودم و ارسالی روی خط وط تلفن
pseudo archaic کهنه نما
pseudo adiabatic شبکه ادیاباتیک
pseudo acid شبه اسید
pseudo instruction شبه دستورالعمل
pseudo first order reaction واکنش شبه مرتبه یک
pseudo isochromatic charts تصورهای هم فام کاذب
pseudo random number عدد شبه تصادفی
r base ار- بیس
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
base course لایه شالوده
base course لایه اساس قشر اساس
base course قشر پی راه
base course قشر لعاب
first base اولینپایگاه
sub base زیر بستر
to base one self تکیه کردن
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
sub base زیر قشر
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0 پایه 01
to base one self اعتماد کردن
second base دومینپایگاه
base 0 decimal
knowledge base پایگاه دانش
base spray بسکهای ته گلوله
knowledge base پایگاه اگاهی
lewis base باز لوویس
loctal base لامپ قفلی
loktal base لامپ قفلی
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base مبنای بسیج
magneto base پایه مگنت
knowledge base پایگاه معلومات
monetary base مبنای پولی
defense base پایگاه پدافندی
column base ته ستون
column base زیرستون
chart base چارت مادر
chart base چارت مبنا
center base میدان مرکزی
bayonet base پایه لامپ میخی
base width عرض پایه پهنای پایه
base width ستبرای پایه
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای بنیادی
base unit یکان مبنا
base unit یکان پایگاهی
base symbol علایم قراردادی مبنا
base surge ابر پایه قارچ اتمی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone سنگ زیرین
column base پایه ستون
conjugate base باز مزدوج
inorganic base باز غیر الی
inorganic base باز معدنی
hard base باز سختbaseball
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب مستحکم
fuse base پایه ی فیوز
fox base+ فاکس بیس پلاس
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base پایگاه شناور دریایی
filbert base پایگاه دروغین
filbert base پایگاه فریبنده
defense base پایگاه دفاعی
data base مبنای اطلاعات
data base پایگاه داده ها
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base spray بسک ته
monetary base پایه پولی
lamp base پایهلامپ
hardwood base پایهسختچوبی
fixed base پایهثابت
dexter base پایهراستی
concrete base پایهیبتونی
centre base ستونمرکزی
bracket base پایهقلاب
base of splat پایهپشتصندلی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
magazine base محلانبارخشاب
pin base پایهمیله
recharging base بخشتغذیه
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
base-court حیات بیرونی
Attic base پایه ی آتنی
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
wave base سطحموج
telescope base پایهتلسکوپ
swivel base پایهگردنده
sinister base منحنیانتهایی
time base مبدا زمانی
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
bare base فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
sprung base تشکفنری
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base بازی گرگم بهوا
polyacidic base باز چند اسیدی
polyacid base باز چند اسیدی
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
schiff base باز شیف
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
tax base ماخذ مالیات
tax base مبنای مالیاتی
stanchion base زیرستون
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base مبنای نرم افزار
soft base باز نرم
single base تک مادهای
single base باروت یک حبهای
naval base پایگاه دریایی
base defense پدافند از پایگاه
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
base fuze ماسوره ته گلوله
base fuze ماسوره ته
base fuze ماسوره ته پران
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base ignition احتراق تحتانی
base level تهتراز
base line خط پایه
base font فونت پیش فرض
base font فونت پایه
base defense پدافند پایگاه
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base development تهیه پایگاه
base development ساختن پایگاه
base ejection ته پران
base ejection پرتاب شونده از ته
base flow جریان پایه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base line خط مبنا
base line خط کور
base line خط توجیه
base number عدد مبنا
base number عدد پایه
base of fire مبنای اتش
fire base مبنای اتش
base of operations پایگاه عملیات
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin مبداء اصلی
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base mortar قبضه مبنا
base mortar خمپاره مبنا
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base loading بار اولیه
base map نقشه مادر
base map نقشه پایگاه
base map نقشه مبنا
base memory حافظه پایه
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base metal فلز پایه
base rate نرخ مبنا
base rate ارزش اولیه
base rates اهنگ پایه
base rates نرخ پایه
base rates تعرفه مبنا
base rates نرخ مبنا
base rates ارزش اولیه
air base پایگاه هوایی
base rate تعرفه مبنا
base rate نرخ پایه
base metal فلزات بنیانی
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal فلز پست
base metals فلز پایه
base metals فلزات بنیانی
base metals فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals فلز پست
base rate اهنگ پایه
advance base پایگاه جلو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com