Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
public house	کاروانسرا
public house	مهمانخانه
public house	میخانه
Other Matches
public a	وکیل عمومی
public	روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public	رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public	متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public	سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public	آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
the public	عامه
the public	عموم مردم
in public	علنی
public d.	زمین خالصه
in public	علنا"
public	ملت
public	همگان
public	همگانی ملی
public	اجتماعی
public	عموم
public	عمومی
public	عامه اشکار
public	مردم
public	عامه
public	ملی
public	همگانی
public monopoly	انحصار دولتی
public mischief	جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public network	شبکه عمومی
public morals	اخلاق حسنه
public order	نظم عمومی
public prosector	مدعی العموم
public interest	منافع عامه
public prosector	دادستان
public ownership	مالکیت عمومی
public mischief	جرم علیه جامعه
public meeting	اجتماع
public interests	مصالح عامه
public law	حقوق عمومی
public law	حقوق بین المللی عمومی
for the public good	برای خیر عموم
public library	کتابخانه عمومی
public life	زندگی در سیاست
endowments to the public	اوقاف عامه
public life	زندگی سیاسی
public meeting	تجمع
public ownership	مالکیت دولتی
public service	استخدام دولتی
public services	خدمات عمومی
public services	بریات عمومیه
public session	جلسه علنی
public ship	ناو دولتی
public ship	کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spirited	دارای روحیه اجتماعی
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spiritedness	خیر خواهی مردم
public spiritedness	خیرخواهی عموم
public service	خدمت بجامعه
public servant	کارمنددولت
public place	محل عمومی
public place	مکان عمومی
public policy	سیاست عمومی
public property	مال عمومی
public road	شارع عام
public defender	وکیل تسخیری
public sale	حراج
public servant	مستخدم دولت
public servant	خادم ملت
public servant	مستخدم عمومی
public spiritedness	میهن پرستی
notify the public	به اطلاع عموم رساندن
pf public utility	سودمند برای همه
pf public utility	عام المنفعه
public affairs	روابط عمومی
public amnsement	نمایشگاه عمومی
public assistance	کمکهای دولتی
public benefits	منافع عمومی
public borrowing	استقراض عمومی
public broadcasting	پخش برنامه عمومی
public building	بنای همگانی
public cost	هزینه عمومی
public debt	قرضه عمومی
public debt	بدهی دولت
open to the public	برملا
open to the public	علنی
notary public	دفتر اسناد رسمی
notary public	صاحب محضر
notary public	دفتر ثبت
notary public	سردفتر اسناد رسمی
of public utility	عام المنفعه
in the sight of the public	در ملاء عام
in the sight of the public	در انظار عمومی
in the public view	در ملاء عام
open to the public	اشکار در نزد همه
public sale	مزایده
open to the public	واضح درنظر عموم
public decency	عفت عمومی
public deposits	سپردههای عمومی
public health	بهداشت همگانی
public servants	مامورین دولتی
public image	تصور عمومی
public image	تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
public information	اطلاعات عمومی
public welfare	رفاه عمومی
public information	اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
public institutions	موسسات عمومی
public institutions	نهادهای دولتی
public instractions	تعلیمات همگانی
public instractions	معارف
public interest	منافع عمومی
public goods	کالاهای عمومی
public good	کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public disclosure	تشهیر
public domain	خالصه دولتی
public domain	ملک خالصه
public domain	خط مشی عمومی
public domain	زمین خالصه
public domain	خالصه
public employees	کارمندان بخش عمومی کارمندان دولت
public endowment	وقف عام
public enterprises	موسسات عمومی
public expenditures	مخارج عمومی
public facilities	تسهیلات عمومی
public finance	مالیه عمومی
public interest	نفع عمومی
public submission	مناقصه رسمی
the public voice	عمومی
to make public	افشا کردن
public garden	باغچهعمودی
general public	عامهمردم
public bar	اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
public prosecutors	مدعی العموم
public baths	استخر عمومی
public prosecutor	مدعی العموم
to make public	فاش کردن
to make public	اشکار یا علنی کردن
public sector	بخش دولتی
public sector	بخش عمومی
public schools	مدارس دولتی
public schools	مدارس عمومی
public houses	میخانه
public houses	مهمانخانه
public houses	کاروانسرا
public prosecutor	دادستان
public corporation	شرکت سهامی عام
public domain	ملک خالصه
public ownership	خالصه دولتی
public domain	خالصه دولتی
public ownership	مالکیت دولتی
public domain	مالکیت دولتی
public prosecutors	دادستان
public-spirited	خیرخواه مردم
public-spirited	میهن پرست
public company	شرکت سهامی عام
public companies	شرکت سهامی عام
public convenience	توالتعمومی
public enterprise	مدیریتومالکیتعمومی
public holiday	تعطیلیعمومیورسمی
public notice	آگهی به مردم
public ownership	ملک خالصه
public works	فواید عامه
public utilities	برق و ...
public nuisances	مزاحمت عمومی
public opinion	افکار عمومی
public utilities	خدمات عمومی مانند اب
public works	کارهای ساختمانی همگانی
public treasury	بیت المال
the american public	مردم امریکا
public utilities	تسهیلات عمومی
public school	دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
public works	تاسیسات عام المنفعه
public works	امورعام المنفعه
public utility	کار عام المنفعه
public relations	روابط عمومی
public nuisance	unisance
the public are hereby notified	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
public warehouse	انبار عمومی
quasi public	نیمه عمومی
public nuisance	مزاحمت عمومی
the public purse	خزانه ملی
public nuisances	unisance
public traffic	رفت و امد همگانی
public trial	دادرسی علنی
the public voice	ارا
quasi public	نیمه دولتی
public utility	عام المنفعه
office of the public prosecutor	دادسرا
ceded public domains	خالصجات انتقالی
certified public accountant	حسابدار قسم خورده
the public [popular] odium	تنفر مردم عمومی
mintster of public works	وزیر فوائدعامه
public adress system	بلند گوی اجتماعات
public address amplifier	فزون ساز بلندگوی اجتماعات
prejudicial to public order	منافی نظم عمومی
offending public decency	جریحه دار کردن عفت عمومی
offences against public morals	جرائم بر علیه اخلاق عمومی
misappropriation of public property	تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
natary public's office	محضر
public officer [American E]	کارمند دولت
offence against public order	جرائم بر علیه نظم عمومی
notary public office	دفتر
notary public office	اسنادرسمی
notary public's office	دفتر اسناد رسمی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com