Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
public library
کتابخانه عمومی
Other Matches
library
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library
متن ها
library
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
مجموعه فایل ها
library
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library
قرائتخانه کتابفروشی
library
کتابخانه
library
برنامه دان مجموع برنامه ها
common library
کتابخانه اشتراکی
systems library
کتابخانه سیستم ها
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
tape library
کتابخانه نوارها
user library
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
walking library
کتابخانه متحرک
walking library
شخص دانشمند
system library
کتابخانه سیستم
support library
کتابخانه پشتیبان
catalogue library
محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
circulating library
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
subroutine library
کتابخانه زیرروال
record library
مرکزکرایهنوارکاست
routine library
کتابخانه روال ها
library science
علم کتابداری
subroutine library
کتابخانه زیرروال ها
project library
کتابخانه پروژه
disk library
کتابخانه دیسک
library edition
چاپی که درخودکتابخانه باشد
library facilities
تسهیلات کتابخانهای
library maintenance
نگهداشت کتابخانهای
library manager
مدیر کتابخانه
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste
چسب نشاستهای
library software
نرم افزار کتابخانهای
library program
برنامه کتابخانهای
library routine
روال کتابخانهای
library routine
روال کتابخانه
library routine
روال مجموعه ها
library call
فراخوانی کتابخانهای
library automation
خودکارسازی کتابخانه
our library is well stocked
جنس کتابخانه ما جور
our library is well stocked
کتابخانه ماموجودی
program library
کتابخانه برنامه
program library
کتابخانه برنامه ها
macro library
کتابخانه ماکرو
macro library
درشت کتابخانه
library tape
نوار کتابخانهای
lending library
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
library science
علم تنظیم ومحافظت از کتب
library subroutine
زیروال کتابخانهای
our library is well stocked
است
our library is well stocked
خوبی دارد
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
There are ine milion book (volumes)in this library.
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
The library is the obvious place for the after-dinner hours.
کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
in public
علنا"
in public
علنی
public a
وکیل عمومی
the public
عامه
the public
عموم مردم
public
همگان
public
متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public
عامه اشکار
public
مردم
public
همگانی
public
ملی
public
عامه
public
ملت
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public
سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public
عموم
public
اجتماعی
public d.
زمین خالصه
public
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public
همگانی ملی
public
عمومی
public place
مکان عمومی
public servant
کارمنددولت
public servant
مستخدم عمومی
public servant
خادم ملت
public servant
مستخدم دولت
public sale
مزایده
public information
اطلاعات عمومی
public mischief
جرم علیه جامعه
public sale
حراج
public road
شارع عام
public property
مال عمومی
public policy
سیاست عمومی
public service
خدمت بجامعه
public life
زندگی سیاسی
public order
نظم عمومی
public interest
نفع عمومی
public interest
منافع عامه
public interests
مصالح عامه
public law
حقوق عمومی
public law
حقوق بین المللی عمومی
public life
زندگی در سیاست
public meeting
تجمع
public meeting
اجتماع
public network
شبکه عمومی
public mischief
جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public monopoly
انحصار دولتی
public interest
منافع عمومی
public place
محل عمومی
public health
بهداشت همگانی
public image
تصور عمومی
public image
تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
public ownership
مالکیت دولتی
public information
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
public institutions
موسسات عمومی
public institutions
نهادهای دولتی
public instractions
تعلیمات همگانی
public instractions
معارف
public ownership
مالکیت عمومی
public morals
اخلاق حسنه
public service
استخدام دولتی
public holiday
تعطیلیعمومیورسمی
public enterprise
مدیریتومالکیتعمومی
public convenience
توالتعمومی
public bar
اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
general public
عامهمردم
public garden
باغچهعمودی
to make public
افشا کردن
to make public
فاش کردن
to make public
اشکار یا علنی کردن
the public voice
عمومی
the public voice
ارا
public notice
آگهی به مردم
public baths
استخر عمومی
public domain
مالکیت دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
public domain
خالصه دولتی
public ownership
خالصه دولتی
public domain
ملک خالصه
public ownership
ملک خالصه
the public purse
خزانه ملی
the american public
مردم امریکا
quasi public
نیمه عمومی
public spiritedness
خیرخواهی عموم
public spiritedness
خیر خواهی مردم
public spiritedly
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spirited
دارای روحیه اجتماعی
public spirit
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public ship
کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public ship
ناو دولتی
public session
جلسه علنی
public services
بریات عمومیه
the public are hereby notified
بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
public spiritedness
میهن پرستی
quasi public
نیمه دولتی
public warehouse
انبار عمومی
public utility
عام المنفعه
public utility
کار عام المنفعه
public utilities
برق و ...
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
public utilities
تسهیلات عمومی
public trial
دادرسی علنی
public treasury
بیت المال
public traffic
رفت و امد همگانی
public submission
مناقصه رسمی
public services
خدمات عمومی
public goods
کالاهای عمومی
notary public
سردفتر اسناد رسمی
public prosector
دادستان
public defender
وکیل تسخیری
public works
کارهای ساختمانی همگانی
public works
فواید عامه
public works
امورعام المنفعه
public works
تاسیسات عام المنفعه
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
public relations
روابط عمومی
public prosector
مدعی العموم
endowments to the public
اوقاف عامه
notary public
دفتر ثبت
notary public
صاحب محضر
notary public
دفتر اسناد رسمی
notify the public
به اطلاع عموم رساندن
in the sight of the public
در ملاء عام
in the sight of the public
در انظار عمومی
in the public view
در ملاء عام
public servants
مامورین دولتی
public welfare
رفاه عمومی
for the public good
برای خیر عموم
public opinion
افکار عمومی
public house
مهمانخانه
public house
کاروانسرا
public prosecutors
مدعی العموم
public prosecutors
دادستان
public prosecutor
مدعی العموم
public prosecutor
دادستان
public corporation
شرکت سهامی عام
public company
شرکت سهامی عام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com