Dictiornary-Farsi | punch room | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
punch room	اطاق منگنه زنی


Other Matches

zero punch	سوراخ صفر
punch-up	کتک کاری
punch	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch	وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch	پانچ
punch	سوراخ کن
punch	بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch	وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch	سوراخ ایجاد کردن
x punch	سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
y punch	سوراخ کارت ستونی .
punch-up	بزن بزن
punch-up	زد و خورد
punch	ضربه با مشت
punch	توپ را با مشت زدن
punch	مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch	کوتاه قطور
punch	قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch	مشت
punch	ضربت مشت قوت
punch	استامپ
punch	مهر
punch	مشت زدن بر
punch	منگنه
punch	در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch	مهر کردن سوراخ
punch	سوراخ کردن
punch	پهلوان کچل
punch	منگنه کردن سوراخ کردن
draw punch	منگنه کششی
punch-line	جمله اساسی واصلی
center punch	مرکز سوراخ
center punch	مرکز منگنه
punch-line	لب مطلب
chadless punch	منگنه بی خرده کاغذ
center punch	سنبه نشان
card punch	دستگاه کارت منگنه
card punch	کارت منگنه کن
calculating punch	پانچ محاسباتی
punch-lines	لب مطلب
numeric punch	منگنه عددی
To punch . To box .	مشت زدن
punch-ups	زد و خورد
as ptoud as punch	بسیار متکبر و از خود راضی
punch-lines	جمله اساسی واصلی
multiple punch	منگنه چندگانه
milk punch	مشروبات مخلوط با شیر وقند
double punch	منگنه مضاعف
digit punch	منگنه رقمی
gang punch	منگنه دسته جمعی
gang punch	منگنه گروهی
punch hole	گودالسوراخ
punch and pattern	سوراخوحککردن
paper punch	کاغذسوراخکن
hollow punch	سمبه منگنه
control punch	پانچ کنترلی
kindey punch	ضربه خطا به پشت
lever punch	منگنه اهرمی
He has a strong punch.	ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
eleven punch	سوراخ ردیف یازدهم
punch line	جمله اساسی واصلی
punch the ball	مشت کردن دروازه بان
reproducting punch	منگنه تولید شده
reproducting punch	منگنه تجدیدشده
punch-drunk	گیجی
punch-drunk	سر بههوایی
punch-drunk	مشت مستی
zone punch	سوراخ دسته بندی
sunday punch	کاراترین ضربه در بوکس
tape punch	نوار منگنه کن
wad punch	سنبه
twelve punch	منگنه سطر دوازدهم
control punch	منگنه کنترلی
twelve punch	سوراخ سطر دوازدهم
You beat me to the punch.	تو از من سریعتر بودی.
punch press	پرس منگنه
punch position	محل منگنه
punch line	لب مطلب
punch-ups	بزن بزن
printing punch	منگنه کن با قابلیت چاپ
punch-ups	کتک کاری
pull a punch	در موقع ضربه دست را کشیدن
punch ball	گلابی تمرین بوکس
punch card	برگ منگنه
punch card	کارت منگنه
punch position	موضع منگنه
punch plier	انبر منگنه کاری
ticket punch	بلیت سوراخ کن
punch down block	وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
to punch a hole in	سوراخ کردن
paper tape punch	منگنه کن نوار کاغذی
punch paper tape	نوار کاغذی منگنه
port a punch card	علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
paper tape punch	منگنه نوار کاغذی
beat someone to the punch (draw) <idiom>	قبل از هرکسی کاری را انجام دادن
Punch and Judy show	نمایش خیمه شب بازی
to punch out [American E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to punch in [American E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
punch card machine	ماشین کارت منگنه
Punch and Judy shows	نمایش خیمه شب بازی
oval faced chaser punch	قلم خوشه
in the room of	درعوض
in the room of	بجای
room	فضا
room	انبار
room	اطاق
still room	شربتخانه
room no	اطاق شماره 3
room	وسیع تر کردن
room	محل موقع
To do up the room.	اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
take your w to another room	اسباب کارخودراباطاق دیگرببرید
room	مسکن گزیدن منزل دادن به
in my room	در اتاقم
May I see the room?	آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
these room let well	نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
room	اتاق
room	خانه
Get out of the room.	از اتاق بروبیرون
the f. of a room	اثاثیه اطاق
room	جا
room	مجال
leg room	پا جا
men's room	مستراح مردانه
Mary is in the next room.	ماری در اتاق پهلویی است.
assmbly-room	اتاق همایش
waiting-room	اتاق انتظار
leg room	جا برای پاها
ladies' room	مستراح زنانه
keeping-room	اتاق نشیمن
upper room	بالاخانه اطاق فوقانی
wainscoting of a room	کار چوبی داخل اطاق
waiting room	اطاق انتظار
lumber room	پشتک
war room	اتاق جنگ
war room	اتاق عملیات
ward room	اطاق افسران در کشتی جنگی
ware room	انبار کردن مخزن
ware room	انبار گمرک
ware room	انبارکالا
ware room	بارخانه
The room is stuffy .	هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
common room	اتاق استادان
common room	باشگاه دانشجویان
common room	تالار دانشجویان
to spray a room	امشی یاداروی دیگردراطاقی افشاندن
Could you reserve a room for me?	آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
double room	اتاقدونفره
laundry room	اتاقکلبایشویی
Make some room here.	یک قدری اینجا جا باز کن
first focal room	اولیناتاقمرکزی
engine room	اتاقموتور
dimmer room	تاریکخانه
crew's room	اتاقخدمه
control room	اتاقکنترل
tea-room	چایخانه
tea-room	رستوران
There is no room for doubt.	جای تردید نیست
pump room	اتاقپمپ
We are cramed for room.	جایمان تنگ است
consulting room	اتاقمعاینه
incident room	اتاقبازجوئی
torpedo room	اتاقکاژدر
service room	اتاقسرویسدهی
room thermostat	اتاقکترموستاد
morning room	اتاقنورگیر
room service	سرویسداخلاتاق
spare room	اتاقمخصوصمیهمانان
rehearsal room	اتاقتمریننمایش
tea-room	کافه
reception room	پذیرشگاه
reception room	اتاق انتظار
What is my room number?	شماره اتاق من چند است؟
Do you have a room with a better view?	آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
second focal room	دومیناتاقمرکزی
a double room	یک اتاق دو نفره
I'd like a room with bath.	من یک اتاق با حمام میخواهم.
a sinlge room	یک اتاق یک نفره
I'd like a double room	من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a sinlge room.	من یک اتاق یک نفره میخواهم.
Room 123	اتاق 123
make room for someone or something <idiom>	برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
elbow room <idiom>
The room is stuffy.	هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
reception room	اتاق پذیرایی
Operation room.	اتاق عمل ( بیمارستان )
I could have sworn that there was somebody in the next room .	می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
We entered the room together .	باهم وارد اطاق شدیم
reading room	قرائت خانه
I slipped into the room .	یواشکی وارد اطاق شد
reading room	خوانشگاه
reading room	اتاق قرائت
a single room	یک اتاق یک نفره
hardening room	اطاق سخت گردانی
crush room	گردش گاه بازیگرخانه
counting room	دفترخانه
sleeping room	خوابگاه
coffee room	اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
coffee room	خوارک خانه
coding room	اطاق رمز

punch room

اطاق منگنه زنی