Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
purchasing office
قسمت خرید
purchasing office
دفتر خرید
Other Matches
purchasing
خرید
f. purchasing
پیشخریه
purchasing
خریدن
f. purchasing
سلف خری
purchasing patterns
الگوی خرید
purchasing officer
مامور خرید
purchasing analyst
تحلیل گر خرید
purchasing department
دفتر خرید
purchasing department
قسمت خرید
forward purchasing
سلف خری
automated purchasing
خرید بصورت اتوماتیک
purchasing research
تحقیق در خصوص خرید
forward purchasing
پیش خرید
purchasing power
قدرت خرید
purchasing power
توان خرید
purchasing officer
مسئول خرید
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
institute of purchasing and supply
موسسه خرید و عرضه
current purchasing power
قدرت خرید فعلی
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
real purchasing power
قدرت خرید واقعی
purchasing power parity
برابری قدرت خرید
purchasing power of money
قدرت خرید پول
Near our office .
نزدیک اداره ما
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
little office
نماز مخصوص حضرت مریم
in office
در دفتر
to i. anyone with an office
به کسی منصب دادن
to r. any one in an office
کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office
دفتر
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office
مناسب برای استفاده در شرکت
office
کار وفیفه
office
خدمت
office
محل کار اداره
office
دفتر کار
office
منصب
office
اداره
office
اطاق
office
شغل عمومی
office
اشتغال
office
مسئولیت احرازمقام
office
کامپیوتر کوچک
office
اطاق دفتر
office
وفیفه
office
شغل
office
مقام
office
محل کار
office hours
ساعات اداری
office building
ساختمان اداری
office computer
کامپیوتر اداری
office copy
رونوشت مصدق
office manager
رئیس دفتر
police office
پاسگاه پلیس
office of records
دفتر بایگانی
office of records
بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
office of the future
ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
office of the future
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
the relevant office
اداره مسیول
office work
کار اداری
paperless office
اداره بی کاغذ
office manager
رئیس اداره
patent office
اداره ثبت اختراعات
period of office
دوره تصدی
police office
کلانتری
printing office
چاپخانه
government office
اداره دولتی
office hours
ساعات کار
record office
اداره بایگانی کل
ticket office
باجه فروش بلیت
sorting office
مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
placement office
موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
booking office
گیشهفروشبلیط
office tower
برجکارهایاداری
office-holders
دیوان گر
office-holders
دیوان سالار
office-holders
صاحب مقام
Outside office hours.
خارج از وقت اداری
information office
دفتر اطلاعات
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office?
باجه رزرو بلیت کجاست؟
Where is the post office?
پستخانه کجاست؟
booking office
باجه رزرو بلیت
ticket office
باجه بلیت فروشی
booking office
باجه فروش بلیت
A new government wI'll take office .
حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
To assume office .
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
office-holders
کارمند دولت
office-holders
صاحب منصب دولت
tenure of office
تصدی
subhome office
شعبه اصلی یک اداره
subhome office
شعبه دفتر اصلی
stationery office
اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
site office
دفتر مشاوراملاک
site office
دفتر ساختمانی
removal from office
عزل
registered office
اقامتگاه قانونی شرکت
tenure of office
زمامداری
the foreign office
وزارت خارجه
office-holder
دیوان گر
office-holder
دیوان سالار
office-holder
صاحب مقام
office-holder
کارمند دولت
office-holder
صاحب منصب دولت
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
ticket office
باجه
ticket office
محل فروش بلیت
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
office boy
فراش
register office
اداره ثبت احوال
census office
اداره امار و ثبت احوال
central office
دفتر مرکزی
central office
مرکز تلفن
central office
تلکس و تلگراف
out of
[outside]
office hours
خارج از ساعات اداری
war office
وزارت جنگ
drawing office
دفتر نقشه کشی
drawing office
دفتر طراحی
during his tenure of office
درمدت تصدی او
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
end office
دفتر انتهایی
end office
شعبه جز
engineering office
دفتر مهندسی
engineering office
دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
exchange office
مرکز تلفن خودکار
census office
دایره سجل و احوال
cash office
صندوق
Foreign Office
وزارت امور خارجه
office automation
خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
Home Office
وزارت کشور
Home Office
وزارت داخله
registry office
اداره ثبت
box office
گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office
باجه بلیط فروشی
post office
پستخانه
post office
اداره مرکزی پست
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
audit office
دفتر حسابرسی
audit office
اداره حسابرسی
automated office
دفتر خودکار
branch office
شعبه
branch office
دفتر شعبه
cash office
دایره صندوق
office chair
مبل اداری
office boy
پیشخدمت
investiture with an office
برگماری بکار
jack in office
ادم باد درسرکه تازه بمقام
jack in office
رسیده است
job office
دفتر کارگاه
labour office
اداره کارگزینی
land office
اداره املاک وثبت اراضی
office chair
صندلی اداری
lawyer's office
دارالوکاله
lawyer's office
دفتر وکالت
main office
مرکز اصلی
notary office
محضر
notary office
دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office grapevine
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
office attorney
وکیل دفتر
investiture with an office
اعطای منصب
intermediate office
مرکز میانی
intelligence office
دفتر اطلاعات
finance office
اداره دارایی
front office
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
good office
مساعی جمیله
governor's office
فرمانداری
head office
اداره مرکزی
head office
دفتر مرکزی
holy office
جامعه راهبان ومومنین
office bearer
بعدا پرسیده شود
inquiry office
اداره خبر گیری
intelligence office
دفتر راهنمایی
inquiry office
دفتر اطلاعات
india office
وزارت هند
india office
اداره امورهندوستان
Home Office
[British E]
دفتر وزارت کشور
vehicle registration office
اداره راهنمایی و رانندگی
Currency exchange office
صرافی
office swivel chair
صندلی گردان اداری
left-luggage office
دفتر بار امانتی
lost property office
دفتر اشیای گم شده
Home Office
[British E]
دفتر وزارت داخله
Where is the left-luggage office?
دفتر بار امانتی کجاست؟
Where is the nearest exchange office?
نزدیکترین صرافی کجاست؟
main center office
مرکز اصلی ارتباطات
land office business
کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
general posr office
اداره مرکزی پست در لندن
telephone central office
مرکز تلفن خودکار
command issuing office
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
command issuing office
دفتر توزیع فرامین یکان
civil status office
دفتر سجل و احوال
central telegraph office
مرکز تلگراف اصلی
army post office
شعبه پستی نیروی زمینی
army post office
پستخانه نیروی زمینی
administrative contracting office
دفتراداری
natary public's office
محضر
notary public office
دفتر
notary public office
اسنادرسمی
The hell with the company (office).
گور بابای شرکت ( اداره )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com