English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
English Persian
putting greens چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
putting greens قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
Other Matches
greens سبزیجات
bowling greens چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
putting ارائه یا توضیح دادن
putting پیش رفتن
putting قرار دادن داده در پشته
putting قرار دادن
putting گذاشتن
putting قراردادن تحمیل کردن بر
off-putting ناراحت کننده
off-putting دل سرد کننده
off-putting حواس پرت کننده
off-putting نگران کننده
I'm putting you through now. شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
putting مطرح کردن
putting پرتاب وزنه
putting عذاب دادن
putting تقدیم داشتن
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting ترجمه کردن
putting تعبیرکردن عازم کاری شدن
putting بفعالیت پرداختن
putting بکاربردن
putting منصوب کردن واداشتن
putting مستقر
putting سعی
putting پرتاب
putting تعویض کردن انداختن
putting فرض کردن ثبت کردن
putting ترغیب کردن متصف کردن
putting a condition اشتراط
putting a condition شرط گذاشتن
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com