Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
quality control approval
تایید کنترل کیفیت
Other Matches
quality control
کنترل مرغوبیت
quality control
کنترل کیفی
quality control
کنترل کیفیت
quality control
کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
Quality Control
کنترل کیفیت
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
contractor quality control
سیستم کنترل کیفیت پیمانها
on approval
به شرط
on approval
به شرط تائید
on approval
خرید کالا به شرط
on approval
مشروط به رضایت خریدار
approval
تصویب
approval
توافق برای استفاده از چیزی
approval
تایید
approval
تجویز
approval
موافقت
approval
تصدیق
approval
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval
نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
approval
تنفیذ
approval
اجازه
social approval
تایید اجتماعی
meet of approval of
به تصویب ..... رسیدن
silent approval
سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
To purchase on approval .
بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
approval to the treaty
معاهدهای را تصویب کردن
subject to your approval
موکول به تصویب شما
subject to your approval
اگرشما تصویب نمایید
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
silent approval
تقریر
it depends on his approval
منوط به موافقت و تصویب اوست
administrative approval
موافقتنامه اداری
approval by acclamation
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
approval of plan
تصویب نقشه
approval to the majority
با اکثریت موافقت کردن
quality
نهاد چگونگی
quality
صفت
quality
تعریف
quality
نوع فرفیت
quality
وضعیت
quality
صفت چگونگی
quality
بهترین کیفیت
quality
استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
quality
بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
quality
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
quality
چگونگی
quality
ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
quality
طبیعت
quality
وجود خصوصیت
CD quality
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
quality
کیفیت
the quality
بزرگان
the quality
مردمان متشخص
CD quality
چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
quality
چونی
in the quality of
بسمت
image quality
کیفیت تصویر
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
of poor quality
نامرغوب
superi or quality
جنس اعلی
letter quality
کیفیت حرفی
letter quality
چاپ با کیفیت خوب
letter quality
کیفیت حرف
tempering quality
قابلیت بهبود
quality factor
ضریب کیو
quality assurance
عملیات اطمینان از کیفیت جنس
quality assurance
اطمینان از کیفیت
the quality of mercy
صفت رحم یارحمت
quality certificate
گواهی کیفیت
print quality
کیفیت چاپ
stamping quality
کیفیت قالب گیری
certificate of quality
گواهی کیفیت
It depends on its quality.
بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
quality of life
کیفیتزندگی
people of quality
مردمان متشخص
people of quality
بزرگان
draft quality
معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
drawing quality
کیفیت کشش
of poor quality
بد
of good quality
خوش جنس
of good quality
مرغوب
of good quality
خوب
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
near letter quality
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
of a middling quality
وسط
of a middling quality
میانه
correspondence quality
چاپ با کیفیت بالا توسط چاپگرهای لیزری
quality engineering
مهندسی کیفیت
quality of waters
چگونگی ابها
adjective of quality
صفت توصیفی
cutting quality
کیفیت برش
letter quality printing
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
acceptable quality level
کیفیت مناسب
acceptable quality level
سطح کیفیت قابل قبول
gross national quality
کیفیت ناخالص ملی
to wed one quality to onether
دوصفت راباهم توام کردن
fair average quality
کیفیت متوسط مناسب
letter quality printer
چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
letter quality printer
چاپگرکیفیت حروف
letter quality printing
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
ambient quality standard
استاندارد کیفیت پرمون
signal quality detector
اشکارگر کیفیت سیگنال
high quality steel
فولاد با کیفیت خوب
heat proof quality
حالت نسوزی
air quality criterion
معیار کیفیت هوا
high-quality wool
پشم مرغوب و اعلاء
heat proof quality
ثبات حرارتی
heat resisting quality
حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
high quality cast iron
چدن با کیفیت عالی
high quality sheet steel
ورق فولادی با کیفیت خوب
control
بازرسی نظارت جلوگیری
control
واپاد
control
بازرسی
control
نظارت کردن
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
control
بازرسی کردن
control
کنترل کردن فرمان
control
بازدید
control
کنترل بازبینی
control
کاربری
control
کنترل
control
نظارت
control
مهار
control
کنترل کردن مهار کردن
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
توپزن دقیق
control
نظارت و ممیزی کردن
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
self control
قوه خودداری
control
نظارت کردن تنظیم کردن
self control
کف نفس
self control
خودداری
self-control
خودگردانی
self control
مسک نفس
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
control
اختیار
self-control
خویشتنداری
self-control
خودداری
control
کنترل کردن
control
فرمان
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
fire control
کنترل اتش
visual control
کنترل دید
flood control
سیل بندی
voltage control
کنترل ولتاژ
fiscal control
کنترل مالی
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
flight control
سیستم کنترل هواپیماها
fire control
کنترل یا هدایت اتش
volume control
پیچ صدا
fiscal control
نظارت مالی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
control wheel
صفحه کنترل
flight control
کنترل پرواز
fighter control
کنترل شکاریها
government control
نظارت دولتی
control wheel
صفحه تنظیم کننده
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
wage control
کنترل دستمزد
forms control
کنترل فرم ها
control towers
برج مراقبت
framing control
پیچ تنظیم تصویر
flow control
کنترل جریان
government control
کنترل دولتی
focusing control
تنظیم تمرکز
ground control
کنترل زمینی
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
volume control
کنترل شدت صوت
grid control
کنترل شبکه
control towers
برج کنترل
fly control
برج کنترل
fly control
قسمت کنترل پرواز
frequency control
کنترل فرکانس
control room
اتاقکنترل
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
control bar
میلهکنترل
decentralized control
کنترل غیر تمرکزی
delusion of control
هذیان کنترل شدگی
colour control
کنترلرنگ
digital control
کنترل دیجیتالی
direct control
کنترل مستقیم
climate control
کنترلدما
disaster control
روش کنترل سوانح
control zone
منطقه کنترل هوایی
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
control words
کلمات کنترلی
control box
جعبهکنترل
corrosion control
جلوگیری و کنترل خوردگی
control stand
جایگاهکنترل
damage control
کنترل خسارات
damage control
کنترل کردن خسارات
damage control
اسیب گیری
control pad
صفحهکنترل
control knobs
دکمهکنترل
control knob
دکمههایکنترل
cursor control
کنترل مکان نما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com