Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 90 (6 milliseconds)
English	Persian
quasi inverse	شبه وارون
Other Matches
inverse	وارونه
inverse	واژگونه معکوس
inverse	تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
inverse	نامعتبر
inverse	تابع معکوس [ریاضی]
inverse	تابع وارون [ریاضی]
inverse	قلب
inverse	معکوس
inverse	برعکس مقابل
inverse	برگشته
inverse	عکس
inverse	وارون
inverse relationship	ارتباط معکوس
inverse segregation	تجزیه وارونه
inverse video	تصویر وارون
inverse voltage	ولتاژ معکوس
inverse function	تابع وارون [ریاضی]
inverse function	تابع معکوس [ریاضی]
inverse ratio	نسبت معکوس
inverse chill	سرد کردن داخلی
additive inverse	وارون افزایشی
inverse element	عنصر وارون
inverse feedback	واخوراند معکوس
inverse function	تابع معکوس
inverse function	تابع وارون
inverse matrix	ماتریس عکس
inverse current	جریان ولتاژ معکوس
inverse electrode current	جریان الکتردی معکوس
initial inverse voltage	ولتاژ معکوس نخستین
inverse ratio or proportion	نسبت معکوس
high inverse voltage rectifier	یکسوکننده با برگشت قوی
inverse photo electric effect	اثر برق- نور
peak inverse anode voltage	اوج ولتاژ اندی معکوس
quasi	مشابه
quasi	شبه
quasi	شبیه
quasi-	مشابه یا تقریباگ همان
quasi	بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
quasi need	شبه نیاز
quasi-	که نشان دهنده تعداد دستورات است
quasi-	برچسب
quasi contract	عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi convex	شبه محدب
quasi intentional	شبه عمد
quasi contract	شبه قرارداد
quasi contract	شبه عقد
quasi convex	نیمه محدب
quasi elliptic	شبه بیضی
quasi easement	حق شبیه به حق ارتفاق
quasi deposit	شبه سپرده
quasi cyclic	شبه حلقهای
quasi crystal	شبه بلور
that was a quasi war	جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
quasi historical	نیم تاریخی
quasi instruction	شبه دستورالعمل
quasi entail	حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
quasi concave	نیمه مقعر
quasi private	نیمه خصوصی
quasi private	شبه خصوصی
quasi predicate	فعل غیرمسندی
quasi predicate	شبه مسند
quasi particle	شبه ذره
quasi molecule	شبه مولکول
quasi commercial	نیمه بازرگانی
quasi judicial	شبه قضایی
quasi public	نیمه دولتی
quasi public	نیمه عمومی
quasi concave	شبه مقعر
quasi commercial	شبه بازرگانی
quasi atom	شبه اتم
quasi adverb	صفت قیدنما
quasi steady	جریان نیمه ارام
quasi rent	شبه اجاره
quasi random	شبه تصادفی
quasi money	شبه پول
quasi convex function	تابع نیمه محدب
quasi intentional homocide	قتل شبه عمد
quasi public company	شرکت نیمه دولتی
quasi smooth flow	جریان نیمه ارام یا شبه ارام
quasi stationary state	شبه حالت ایستاده
quasi linear equation	معادله شبه خطی
quasi concave function	تابع شبه مقعر
quasi concave function	تابع نیمه مقعر
quasi convex function	تابع شبه محدب
quasi elastic force	نیروی شبه کشسان
quasi experimental designs	طرحهای شبه ازمایشی
quasi stable elementry particle	ذزه نیم پایدار
quasi stable elementry particle	ذره شبه پایدار
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com