English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
quick break switch کلید قطع سریع
Search result with all words
quick make and break switch کلید لحظهای
quick make and break switch کلید قطع ووصل سریع
Other Matches
quick break fuse فیوز قطع سریع
load break switch کلید قطع بار
load break switch کلید ترنر
double break knife switch کلید تیغهای دو اتصالی
quick چابک
quick فرز
quick جلد سریع
quick چست
quick تند
to the quick زیادازته
to the quick بی نهایت سراسر
to the quick کاملا
quick en زنده کردن نیروبخشیدن به
quick زنده
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
quick en تندشدن
quick سریع یا بدون اتلاف زمان
quick en تندکردن
quick en جان دادن
quick تند و سریع
to the quick ازته
quick en روح بخشیدن
quick ening احیاکننده
quick firer تفنگی که پیاپی میتواندتیراندازی کند
quick eyed تیزچشم
quick silver جیوه
quick fire نواخت تند
quick fire تیری که با حداکثرسرعت روی هدفهای متحرک اجرا میشود
quick fire تیر سریع
quick fading بی دوام
quick fading زودگذر
i ran as quick as i could هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
she is quick with child جنبش بچه رادرشکم حس میکند
quick ening نیروبخش
in quick succession تندپشت سرهم
quick coupler بست سریع در لولههای ابرسانی
quick eared تیزشنو
quick eared تیزگوش
quick ear گوش تیز
quick disconnect نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
quick ground زمین سست
of quick wist زیرک
quick ening مهیج
quick gravel ریگ روان
super quick فوق انی
super quick ماسوره فوق انی
quick ening زنده کننده
kiss me quick زلف
kiss me quick طره
kiss me quick یکجورکلاه که درعقب سرقرارمیگیرد
the quick and the dead زندگان ومردگان
quick clay بتن زنده
quick lime اهک زنده
quick format دستوری
quick set گرفتن فوری بتن
quick scented دارای شامه تیزیاتند
quick recovery بهبود سریع
quick recovery رونق سریع
quick freeze بسرعت سرد کردن
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
quick fuse ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
quick growth رشدسریع
quick match فتیله توپ یا ترقه
quick march قدم رو
quick growth تندرویی
quick in action جلد
quick march مارش تند
quick march گام برداری تند
quick in action چابک
quick march راهپیمایی تند
quick in action فرز
quick sight تیزبینی
quick sight بینایی تیز
quick sighted تیزبین
quick format که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
quick witted تیز هوش
quick wit تیزهوشی هوش تیز
quick wit هوش زیاد
quick tempered تند مزاج
quick time قدم تند مارش تند با سرعت 021
quick time قدم تندرو
quick time سر قدم بلند
quick temper تیزمزاجی
quick temper تندخویی
quick temper تندی
quick step قدم تند
quick step گام تند
quick stage ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
quick silver طبع سیمابی جیوه زدن به
quick silver سیماب
quick sighted زیرک
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
of a quick temper تند
quick gravel دزدریگ
quick action عمل ضربتی انی
quick asset دارائی نقدی
quick fix راهحلسریعونهدائم
double-quick قدم تند
double-quick باقدم تند رفتن
double quick باقدم تند رفتن
quick assets موجودی نقدشو
quick basic کوئیک بیسیک
quick sand ماسه روان
double quick قدم تند
quick action عمل انی ماسوره
quick change بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوض کند
of a quick temper تیزمزاج
quick access با دست یابی تند
of quick wist زودفهم
quick eye چشم تیز [تیزبین]
a quick word of advice یک راهنمایی کوچک
quick release system جداکنندهدستگاه
quick setting cement سیمان تند گیر
quick setting cement سیمان زودگیر
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
He was too quick for her and jinked away every time. او [مرد] برای او [زن] خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او [زن] در می رفت.
quick flashing light چشمک زن تند
quick change gearbox جعبه دنده نورتون
quick access memory حافظه دستیابی سریع
interrupted quick flashing light چشمک زن تند مقطع
Be slow to promise and quick to perform. <proverb> در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
switch کلید
switch سویچ
switch تغییر جهت دادن
switch نافم حرکت
switch وصل کردن برق
four way switch کلید صلیبی
switch روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switch تعویض جا
switch تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch راه گزیدن
switch گزینه راه گزین
on-off switch دکمهروشنوخاموش
two way switch قطع و وصل کننده برق از دوطرف
one way switch کلید یک پل
one way switch کلید یکراهه
tr switch کلید فرگیر
on off switch گزینه قطع و وصل
on/off switch دکمهروشنوخاموش
switch ترکه
switch چوب زدن
switch سویچ برق سویچ زدن
switch جریان را عوض کردن
switch تعویض
x y switch کلید ایکس- ایگرگ
switch ثیر قرار میدهد
switch شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
the switch فن رو دست
the switch is on کلید برق باز است
the switch is on چراغ برق روشن است
the switch is on برق جریان دارد
switch نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
two way switch کلید دو راهه
three way switch کلید تبدیل
to switch off رابادیگری قطع کردن
to switch on روشن کردن
to switch on اتصال دادن جریان دادن
switch یچ
switch وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch راه گزین
switch سوزن دوراهی
to switch on طرف صحبت کردن
switch off قطع جریان برق
switch over تعویض کردن برق
n way switch گزینه N راهی
switch گزینه
to switch off قطع کردن اتصال
to switch off خاموش کردن
ectuating switch سوئیچ راه اندازی
mains switch کلید شبکه
main switch کلید اصلی
magnetic switch کلید مغناطیسی
switch plug کلید دو شاخهای
plug switch کلید دو شاخهای
momentary switch یچی که فقط در صورت انتخاب شدن هدایت میکند
drum switch کلید غلطکی
pump switch کلید پمپ
igniter switch سوئیچ احتراق
electrolier switch کلید چلچراغ
progarm switch سوئیچ برنامه
protective switch کلید محافظ
programmed switch گزینه برنامه ریزی شده
program switch گزینه برنامه
multi way switch کلید چند راهه
multi way switch کلید تبدیل
programmer's switch سوئیچ برنامه
filament switch کلید افروزه
finder switch شماره یاب
flush switch کلید توی کار
measuring switch کلید سنجش
entrance switch کلید کنتور
emergency switch کلید اضطراری
electronic switch سوئیچ الکترونی
limit switch لیمیت سوئیچ
pendant switch کلید اویزان
logic switch گزینه منطقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com