Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (3 milliseconds)
English
Persian
racked
چنگک جا لباسی
racked
بار بند
racked
جاکلاهی
racked
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked
شکنجه
racked
چرخ دنده دار
racked
عذاب دادن
racked
رنج بردن
racked
بشدت کشیدن
racked
دندانه دار کردن
racked
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racked
طاقچه
racked
قفسه
racked
توری مشبک اشغال گیر
racked
ردیف
racked
قفسه مهمات و وسایل
racked
طاقچه مقر
racked
میله دندانه دار
racked
قطاع دندانه دار
racked
اشغال گیر
racked
به هم بستن
racked
چهارنعل کوتاه
racked
شکنجه کردن
racked
خون مستاجررا در شیشه کردن
racked
چارچوب
racked
میله رنده
racked
سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racked
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
Other Matches
racked with pain
شکنجه کردن
racked with pain
نسق کردن اندامهای
racked with pain
کشیدن معذب داشتن
I racked ( cudgeled ) my brain to find a solution .
به مغزم فشارآوردم تا راه حلی پیدا کنم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com