English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
Other Matches
approach approach conflict تعارض گرایشی- گرایشی
to approach somebody [something] به سمت کسی [چیزی] رفتن
to approach one another به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
to approach somebody [something] نزدیک شدن به کسی [چیزی]
to approach به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach somebody [something] نزدیک آمدن به کسی [چیزی]
to approach به طرف کسی رفتن
to approach something نزدیک شدن به چیزی
to approach something نزدیک آمدن به چیزی
approach حرکت به سمت جلو
approach نزدیک امدن معبر
approach برخورد
approach شیوه
approach برداشت روش
approach رویکرد
approach دیدگاه
approach مسیر فرود
approach نزدیک شدن
approach نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach مشی
approach رسیدن
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approach دورخیز
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
approach معبر
covered approach مسیر پوشیده
counter approach استحکامات متقابله
commodity approach بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
approach time زمان تقرب هواپیما
approach time زمان نزدیک شدن به باند
clinical approach روش بالینی
avenues of approach راههای نفوذی مسیرهای تقرب
avenues of approach معابر وصولی
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
approach transition تبدیل ورودی
approach wall دیواره ورودی
quantitative approach دیدگاه کمی
quantitative approach روش کمی
approach sequence ترتیب توالی تقرب هواپیماها
covered approach راه نفوذی پوشیده
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
initial approach مسیر تقرب اصلی
intermediate approach مسیر تقرب فرعی
intrinsic approach رهیافت سرشتی
intrinsic approach رهیافت درونی
landing approach مسیر تقرب
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
line of approach راه وصول
line of approach راه تقرب به دشمن
final approach مسیرنهایی فرود هواپیما
final approach مسیر نهایی فرود
line of approach مسیر تقرب یا فرود
missed approach فرود ناقص
expenditure approach روش مخارج
expenditure approach روش هزینه
missed approach فرود اضطراری
initial approach تقرب اولیه هواپیما
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach clearance اجازه فرود
approach chart نقشه تقرب هواپیما
approach chart نقشه مسیر فرود
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
hump approach برآمدگیکناری
angle of approach زاویه حاده
angle of approach زاویه تند
angle of approach زاویه فرود هواپیما
angle of approach زاویه تقرب هواپیما
to approach [a topic] ذکر کردن [موضوعی]
velocity of approach سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
underpass approach نشیب پیوند
underpass approach سرازیری پیوند
approach parapets جان پناه دیوار
approach clearance اجازه تقرب
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
approach route مسیرفرود به باند
approach route مسیر تقرب به باند
approach ramp شیب ورودی
approach ramp فرازای ورود
approach ramp فرازورودی
approach ramp سربالائی ورودی
information approach روش کسب اطلاعات
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
approach line خط تقرب به باند
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
approach lane مسیر تقرب
approach gradient شیب گرایش
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
approach end ابتدای باند فرود
systems approach رویکرد نظام نگر
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
closest point of approach نزدیکترین نقطه گذر
approach avoidance conflict تعارض گرایشی- اجتنابی
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
radio با بی سیم مخابره کردن
radio بی سیم
radio پیام رادیویی فرستادن
radio با رادیومخابره کردن
radio رادیو
radio رادیویی
a radio رادیو
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio dicipline انضباط رادیویی
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
radio engineering تکنیک رادیو
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio engineering مهندسی رادیو
radio ferquency بسامد رادیویی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio detection اکتشاف رادیویی
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio control فرمان رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio centeral مرکز بی سیم
radio day یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio carpal زندی مچی
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
radio set دستگاه رادیو
radio sextant سکستانت رادیویی
radio waves امواج رادیویی
wired radio پخش با سیم
radio antenna آنتنرادیویی
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio mast بخشرادیو
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
pirate radio خبرپراکنیغیرقانونی
radio wave موج رادیویی
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence سکوت رادیویی
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star اختر رادیو
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radio telephony تلفن بیسیم
radio tube لامپ رادیو
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio section بخشرادیو
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
radio telephone تلفن بی سیم
radio telescopes رادیوتلسکوپ
radio guard نگهبان بی سیم
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon افق رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
radio link پیوند رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
field radio بی سیم صحرایی
directional radio رادیوی جهت دار
auto radio گیرنده اتومبیل
auto radio رادیوی اتومبیل
radio source چشمه اخترواره
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones تلفن بی سیم
radio source چشمه شبه اختری
radio frequency فرکانس رادیویی
radio frequency فرکانس بالا
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio operator متصدی بی سیم
radio operator بی سیم چی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio altimeter ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio-telephone تلفن بی سیم
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio beacon بیکن رادیویی
radio beacon انتن بی سیم
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio broadcasting پخش رادیویی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button دکمه رادیو
radio telescope رادیوی نجومی
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio receiver گیرنده رادیویی
radio prospecting کشف معادن با رادیو
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio telescopes رادیوی نجومی
radio relay رادیو رله
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio telescope رادیوتلسکوپ
radio telescope تلسکوپ رادیویی
radio active رادیواکتیو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com