Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English
Persian
ragged school
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
Other Matches
ragged
زبر
ragged
ناصاف
ragged
ناهموار ژنده
ragged
کهنه
ragged
قسمتی که در وسط صفحه قرار ندارد , متن با حاشیه سمت راست نامسط ح
ragged
متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged
متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged
خشن
ragged
ناصاف یا با لبههای تورفته
ragged right
راست ناهموار
ragged left
چپ ناهموار
ragged right alignment
هم ترازی چپ
run ragged
<idiom>
خسته شدن
ragged left alignment
هم ترازی راست
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
go to school
خواننده میله نوری
school
مکتب علمی یافلسفی
first school
پایهدبسبان
to go to school
درس خواندن
the school is out
مدرسه تعطیل است
to go to school
باموزشگاه رفتن
first school
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
school
رام کردن وعادت دادن
school
تادیب یا تربیت کردن
school
دسته ماهی
school
گروه
school
جماعت
school
جماعت همفکر
school
دسته
school
تدریس درمدرسه
school
تحصیل در مدرسه
school
دبیرستان
school
مکتب دبستان
school
اموزشگاه
school
مدرسه
school
گروه پرندگان
school
تربیب کردن
school
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
مکتب
school
تربیت اسب
school
مرکز اموزش نظامی
school
دانشکده
school
مکتب نحله
school teacher
اموزگار
school truancy
مدرسه گریزی
technical school
اموزشگاه فنی
school year
سال تحصیلی
secondery school
دبیرستان
to leave school
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school
ازتحصیل دست کشیدن
to leave school
ترک تحصیل کردن
theological school
مدرسه علوم دینی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
special school
اموزشگاه استثنایی
secondery school
مدرسه متوسطه
training school
اموزشگاه حرفهای
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school fellow
هم مدرسه
school fellow
هم شاگردی
school mate
هم مدرسه
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school figures
حرکات اسب
school miss
دخترکم رو یانا ازموده
school neurosis
روان رنجوری اموزشگاهی
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
school mate
هم شاگردی
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
school phobia
مدرسه هراسی
school psychologist
روانشناس اموزشگاهی
school psychology
روانشناسی اموزشگاهی
technical school
مدرسه فنی
school report
گزارش اموزشگاه
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
training school
کاراموزگاه
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
The last school day.
آخرین روز مدرسه
school-leaver
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend
دوستمدرسهای
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
school shooting
تیراندازی در مدرسه
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
graduate school
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school
آموزشگاهرانندگی
pre-school
شیرخوارگاه
old school tie
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school
مدرسهی روزانه
zurich school
مکتب زوریخ
wurzburg school
مکتب وورتسبورگ
vienna school
مکتب وین
pre-school
مهدکودک
pre-school
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
business school
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone
قلمرومدرسه
Sunday School
مدرسهی یکشنبه
school age
سالهای تحصیل
school age
سن مدرسه
school age
سن آغاز تحصیل
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school
پیش دبستانی
vocational school
اموزشگاه حرفهای
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
summer school
کلاس تابستانی
grade school
مدرسه ابتدایی
grammar school
مدرسه ابتدایی
association school
مکتب تداعی
austrian school
یزر و بوهم باورک
austrian school
مکتب اتریشی
banking school
مکتب بانکداری
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
foundation school
اموزشگاه موقوف
hedge school
اموزشگاه پست
hedge school
مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law
دانشکده حقوق
leipzig school
مکتب لایپزیک
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
liberal school
مکتب اقتصادی کلاسیک
summer school
مدرسه تابستانی
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school
اموزشگاه امادگی
comprehensive school
اموزشگاه جامع
middle school
دبیرستان
junior school
دوره اول دبیرستان
secondary school
دبیرستان
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
high school
دبیرستان
elementary school
دبستان
primary school
دبستان
infant school
کودکستان
nursery school
کودکستان
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
night school
اموزشگاه شبانه
trade school
مدرسه حرفهای
private school
مدرسه ملی
private school
اموزشگاه خصوصی
manchester school
مکتب منچستر
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
school drop out
افت تحصیلی
school divine
اموزگارالهیات
one of the sunni school
شافعی مذهب شافعی
orthodox school
مکتب کلاسیک
orthodox school
مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
school divine
طلبه
parochial school
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
school counselor
مشاور مدرسه
preliminary school
مدرسه ابتدائی
principal of a school
مدیر اموزشگاه
raphael school
مکتب رفائیل
roman school
مکتب رفائیل
reform school
دارالتادیب نوجوانان
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
one of the sunni school
Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school
دارالمعلمین
maternal school
کودکستان
maternal school
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mathematical school
مکتب ریاضی
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
school center
مرکز اموزش
monetary school
مکتب پولی
salpetriere school
مکتب سالپتریر
school drop out
ترک تحصیل کرده
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nancy school
مکتب نانسی
neoclassical school
مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
normal school
دانش سرا
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
nongraded school
اموزشگاه بی دانشپایه
school age children
کودکان واجب التعلیم
junior high school
دبیرستان مقدماتی
to be excused
[from work or school]
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
go to the school of hard knocks
<idiom>
در کوچه و بازار یاد گرفتن
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
senior high school
مدرسه متوسطه
parnassian school of poets
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
The boy is fresh from school.
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
marginal utility school
قرار داد
school of hard knocks
<idiom>
تجربه عادی از زندگی
go to the school of hard knocks
<idiom>
نخوانده ملا شدن
Children start school at the age of 7.
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com