English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
rain water آب باران
Search result with all words
rain water head طشتک بالای ناودان
Other Matches
rain بارندگی باریدن
much rain باران زیاد
much rain باران بسیار
too much rain باران بیش از اندازه
rain ga باران سنج
asking for rain استسقاء
it look like rain گویا خیال باریدن دارد
rain بارش
rain باران
She said it would rain and sure enough it did . گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
rain check نوید یا قول دعوت بعدی
rain cap کلاه کریلی
rain hat کلاه بارانی
rain forest جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
rain coat بارانی
intermittent rain بارش متناوب باران
freezing rain تگرگ
rain gage وسیله سنجش میزان بارندگی
rain gage باران سنج
continuous rain بارش باران دائمی
acid rain باران اسیدی
rain shower باران شدید
rain glass میزان سنج
rain worm مادی
rain worm ساکن زمین دنیوی
rain worm خاکدار
rain worm آدم پست
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
rain check <idiom> بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
rain worm خراتین
rain worm کرم خاکی
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
rain proof ضد باران
blood rain باران سرخ
rain prints اثرهای چکه باران
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
rain laden باران ساز
rain glass میزان الهوا
It lookes like rain. هوا خیال باریدن دارد
rain on someone's parade <idiom> برنامه های دیگران را مختل کردن
to rain tears اشک باریدن
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
fine rain باران
the clouds rain ابر میبارد
golden rain آتش باران
fine rain باران ریز
fine rain نم نم
the rain pelted down باران شرق شرق باریدن
golden rain یک جور آتش بازی که مانند است به باران آتش
it threatens to rain است
it threatens to rain هوا مستعد باریدن
to send down rain باران فرستادن
to rain tears اشک ریختن
rain gauge باران سنج
plenty of rain باران فراوان
orographic rain باران کوهزاد
rain fall بارندگی
rain discharge حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
plenty of rain باران کافی
cyclonic rain باران چرخهای
rain check بلیط مجانی یا مجدد
rain check بلیط باران
A wolf which has been drenched by rain . <proverb> گرگ باران دیده .
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
these cloud promise rain این ابرها خبر از بارندگی میدهند
These clouds are a sign of rain . این ابرها علامت بارندگی است
rain cats and dogs <idiom> باران شدید
Not all clouds bring rain. <proverb> هر ابرى باران نیاورد.
rain gauge station ایستگاه باران سنجی
to rain cats and dogs سنگ ازآسمان آمدن
standard rain gage باران سنج معمولی
rain gauge recorder اندازه بارش ثبت شده
We were caught in the rain ( rainstorm) . وسط باران گیر کردیم
We are waiting for the rain to stop . معطل بارانم که بند بیاید
to rain cats and dogs سخت باریدن
intensity of rain fall شدت بارندگی که بامیلیمتردرساعت مشخص میشود
direct-reading rain gauge اندازه مقدار بارش مستقیم
The rain gutter is blocked up with leaves. برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong. از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
water down <idiom> ضعیف شدن
water course حق المجری
water still دستگاه تقطیر اب
by water از راه رودخانه
by water از راه دریا
water way راه ابی
water way ابراهه
water way مسیل
on the water در کشتی
f.water عرق رازیانه
by water با کشتی
first water درجه اول
first water بالاترین مقام
mean water میان اب
of the first water بهترین
above water <adj.> شناور
water آب
water مایع
to keep ones he above water از زیر بدهی بیرون آمدن
to water something آب دادن [گیاه]
water اب
to water آب دادن
to water آب ریختن
water اب دادن
water ابگونه
water course مجرای اب
above water <adj.> روی آب
water course حق الشرب
She let the water out . آب را ول کرد
to p something with water اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water پیشاب
water nymph حوری دریایی
water glass لیوان اب
water glass اب شیشه
water glass شیشه مایع
water guage فشار سنج اب
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
water mill اسیاب
water mill اسیاب ابی
water hammer ضربت قوج
water nymph الهه دریایی
water glass شیشه محلول
water fowl مرغ ابی
water fowl پرنده ابی
water front جبهه رطوبتی
water gas گاز اب
water pepper زنجبیل سگ
water gauge اندازه اب نما
water hyacinth سنبل ابی
water gauge اب پیم
water pepper فلفل ابی
water hammer ضربت قوچ
water meter اب سنج
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water jacket ابدان
water jacket صندوق اب
water jump مانع ابی
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level تراز اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level سطح اب
water lily نیلوفر ابی
water logging ابسیری
water hyacinth وردالنیل
water coiour ابرنگ
to sniff up water اب رابه بینی کشیدن
water meter کنتور اب
water hardening سختگردانی با اب
water melon هندوانه
water hazard مانع ابی در مسیر گوی گلف
water heater فرف ابگرم کن
water heater ابگرم کن
water lowering زهکشی
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water hole چاله اب
water loss ابکاهی
water line خط ابخور ناو
water filter صافی اب
water cress شاهی اتی
water car ارابه اب فروشان
water canteen قمقمه
water buffalo گاو میش اهلی شده اسیایی
water boy سقا
water boy بچه سقا
water bonded اب بند شده
water bed تشک ابی
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water bearer ریزنده اب ابریز
water bearer ساکب الماء
water bearer دلو
water car ارابه اب پاش
water carriage حمل از راه اب
water carrier دلو
water cure اب درمان
water cure علاج بااب معالجه بااب
water damage خسارت اب دیدگی
water cooling خنک کردن بااب
water cooling خنک کنندگی اب
water content درصد رطوبت
water container فرف اب
water colour نقاشی ابرنگی
water colour رنگاب
water colour ابرنگ
to have a drink of water یک قورت آب نوشیدن
water circulation گردش اب
water balance بیلان اب
water bailiffs مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
underground water اب زیرزمینی
water disposal ساختن اگو
water dog سگ ابی
unavailable water رطوبت غیر قابل استفاده
water dog شناگر ماهر
water dog سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver مقنی
water fast رنگ نرو
water disposal اگوکشی
to splash into water به اب زدن
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water fast پارچه شورنرو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com