Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
reactive load	بار خارجی القایی
Search result with all words
non reactive load	بار خارجی ناخودالقا
Other Matches
reactive	واکنش دار
reactive	واکنش پذیر
reactive	واکنش دار راکتیو برگشت کننده
reactive	منعکس شونده
reactive	انفعالی
reactive	واکنشی
reactive effect	عکس العمل
reactive epilepsy	صرع واکنشی
reactive factor	ضریب جریان هرز
reactive inhibition	بازداری واکنشی
reactive mode	حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
reactive dye	رنگینه واکنش پذیر
reactive depression	افسردگی واکنشی
reactive current	جریان کور
reactive current	جریان راکتیو
reactive current	جریان واکنشی
reactive current	جریان غیر فعال
reactive current	جریان هرز
reactive component	جریان هرز
brief reactive psychosis	روان پریشی واکنشی کوتاه مدت
reactive power	توان هرز
reactive power	توان غیر فعال
reactive power	توان واکنشی
reactive power	توان راکتیو
reactive psychosis	روان پریشی واکنشی
reactive schizophrenia	اسکیزوفرنی واکنشی
reactive tendency	تمایل واکنشی
reactive type	سنخ واکنشی
reactive intermediate species	گونههای واسطهای واکنش پذیر
reactive volt amperes	توان هرز
reactive volt ampere hour meter	کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
reactive volt ampere hour meter	کنتور مصرف کور
load	کاری که باید انجام شود
load	فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load and go	بارکنش و اجرا
load and go	بار کنش و اجراء
to load off	بار اندازی کردن
able to take a load <adj.>	بار پذیر
off load	انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
over load	اضافه بار
get a load of <idiom>	دیدن چیزی
useful load	فرفیت مفید
useful load	بار مفید
to load off	خالی کردن
load	قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load	انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load	فشنگ گذاری
load	تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load	بارزدن
load	بار گیری شدن
load	گذاشتن
load	فیلم
load	سنگین کردن
load	شارژ کردن
load	بار فشار
load	بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load	فرفیت بارگیری
load	بار
load	گرانبارکردن
load	بار خارجی
load	بار داشتن
load	فشنگ
load	محموله
load	بارگیری کردن
load	بار زدن
load	خشاب
load	بارمهمات هواپیما
load	پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load	بار کردن
load	خرج گذاری کردن
load	ذخیره گذاری کردن
load	نیرو
load	بارگیری مهمات
load	بارالکتریکی
load	فشار مسئولیت
load	بار کردن پر کردن
load	کوله بار
load	برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load	عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load	برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load	تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load	استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load	فرفیت
load	عملکردماشین یا دستگاه
load resistance	مقاومت بار
load point	شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load point	نقطه بار
load point	نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load spreader	بار پخش کن هواپیما
load regulator	رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load spread	انتشار نیرو
load sharing	شراکت در بارگذاری
load reversal	دوره بارگذاری متناوب
load regulator	نافم بار
load of an ass	خروار
platform load	بار اماده برای بارریزی هوایی
permissible load	بار مجاز
permanent load	بار دائمی
peak load	بار پیک
peak load	بار حداکثر
peak load	بار خارجی بیشینه
peak load	حداکثر بار
peak load	بحبوحه مصرف
no load torque	گشتاور پیچشی بی باری
load module	واحدبارشو
load of an ass	بار خر
peak load	بار قلهای
platform load	بار سکودار
load switch	کلید بار
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
no load loss	تلف یا تلفات بی باری
no load current	جریان بی باری
no load condition	حالت بی باری
load test	ازمون بار گذاری
travelling load	بار متحرک
mission load	بار مبنای عملیاتی
mission load	اماد عملیاتی
load test	ازمایش بار
load time	زمان بارکردن
maximum load	بار حداکثر
lodestaror load	ستاره راهنما راهنما
lodestaror load	ستاره قطبی
load variation	تغییر بار
no load speed	سرعت بی باری
no load switching	سوئیچینگ بی باری
load test	ازمایش با بار خارجی
pay load	بارمفید
pay load	فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load	اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
maximum load	بار گذاری حداکثر
pay load	فرفیت ترابری
on load speed	سرعت بار
off centre load	بار خارج از مرکز
load tension	ولتاژ بار
non inductive load	بار خارجی ناخودالقا
nominal load	بار اسمی
load voltage	ولتاژ بار
nominal load	بار خارجی اسمی
no load voltage	ولتاژ بی باری
load variation	نوسان بار
platform load	بار کف دار
load-bearing	دیوار باربر
unitized load	بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load	واحد بار
unbalanced load	بار خارجی نامتوازن
ultimate load	بار نهایی
ultimate load	بار گسیختگی
type load	نوع مهمات هواپیما
type load	نوع بار مهمات
full load	بار خارجی اسمی
total load	بار کل
torsional load	بار پیچشی
to strain under a load	درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load	باراز دوش کسی برداشتن
load factor	ضریب بار خارجی
untimate load	بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load	بار متغیر
wartime load	بار مبنای ناو
Load the gun.	تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform	سکویبار
working load	بار کاربردی
working load	بار مجاز
work load	مقدار کار در واحد زمان
work load	حجم کار
work load	مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load	فرفیت کار
work load	کاربار
wind load	بار باد
wind load	سربار ناشی از اثرات باد
wheel load	فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load	بار جنگی ناو
testing load	بار ازمون
testing load	بار ازمایش
tension load	بار کششی
service load	بار مفید
scatter load	بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
safe load	بار مجاز
river load	بار رود
scatter load	حافظه
radial load	بار عرضی
pulsating load	بار ضربهای
proof load	بار ازمایشی
prescribed load	بار مهمات مجاز
prescribed load	بار مجاز
pre load	بار اولیه
pre load	پیش بار
pre load	بار کردن مقدماتی
shear load	نیروی برشی
single load	بار تک
sling load	بار خارجی هلی کوپتر
tensile load	بار کششی
tax load	بار مالیات
tail load	بار دم
sustained load	بار طویل المدت
suspensed load	بار اویخته
suspended load	بار معلق
suspended load	مواد غوطه ور
steady load	بار دائم
static load	بار استاتیک
standard load	بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com