Dictiornary-Farsi | readiness to report | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 144 (8 milliseconds)

English	Persian
readiness to report	حاضر جوابی
readiness to report	امادگی برای پاسخ دادن


Other Matches

readiness	امادگی رزمی
readiness	اماده باش امادگی
readiness	امادگی
all is in readiness	همه چیز اماده است
readiness category	نوع امادگی رزمی
third degree of readiness	امادگی درجه سه
third degree of readiness	محل پدافندstations defense : syn
readiness condition	وضعیت اماده باش
readiness to accept	آمادگی برای پذیرش
readiness to accept	حاضرقبولی
reading readiness	امادگی خواندن
condition of readiness	شرایط امادگی
combat readiness	امادگی رزمی
first degree of readiness	station action
level of readiness	سطح امادگی رزمی
ground readiness	اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
condition of readiness	وضعیت امادگی رزمی
operational readiness	امادگی عملیاتی
second degree of readiness	امادگی درجه دو
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
readiness condition	وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
materiel readiness	میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
materiel readiness	امادگی رزمی وسایل
readiness category	درجه امادگی رزمی
law of readiness	قانون امادگی
second degree of readiness	وضعیت زرد relaxed actionstation : syn
defense readiness condition	وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
fourth degree of readiness	امادگی درجه چهار
fourth degree of readiness	محل دریانوردی station cruising: syn
flight readiness firing	ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
air defense readiness	وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
China has signalled [its] readiness to resume talks.	چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
report	اطلاع دادن
report	گزارش دادن
report	شایعه
report	خبردادن
the report goes	چنین گویند
report	معرفی کردن خود
report	گزارش دادن به
report	گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report	گزارش دیدبانی
report	خبر
report	صدای شلیک
report	گزارش
report	شهرت
report	مدرک
report	انتشار
report	صدا
report	گواهی
report of survey	گزارش تحقیقات یا بررسیها
situation report	گزارش وضعیت
report generator	تولیدگزارش
report generator	گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator	برای تامین گزارش کامل
shelling report	گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
self report inventories	پرسشنامههای خودسنجی
report program	برنامه گزارش
report generator	گزارش زایی گزارش گیری
school report	گزارش اموزشگاه
schedule report	گزارش زمانبندی شده
report writer	نویسنده گزارش
report writer	گزارش نویسی
snap report	گزارش فوری یا انی
spot report	گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
to report to the police	خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
to write up a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
press report	گزارش خبری
to draw up a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
to report [to a body]	گزارش دادن [به اداره ای]
status report	گزارش وضعیت
subemit a report	گزارش دادن
submit a report	گزارش دادن
survey report	گزارش بازرسی
technical report	گزارش فنی
this report is incredible	این گزارش را نمیتوان باورکرد
to report for duty	برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself	حاضر شدن وخود را معرفی کردن
viva report	گزارش شفاهی
report card	کارنامه
docking report	گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
draft report	گزارش نیمه نهایی
error report	گزارش خطا
evaluation report	گزارش ارزیابی وضعیت
feeder report	گزارشات تکمیلی
feeder report	گزارشات بعدی
final report	گزارش نهایی
fitness report	گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report	تعرفه خدمتی
flash report	گزارش انی
flash report	گزارش برق اسا
hot report	گزارش مهم
docking report	گزارش تعمیر ناو
detailed report	گزارش مشروح
report cards	کارنامه
action report	گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report	گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
annual report	گزارش سالانه
annual report	گزارش سالیانه
command report	گزارش فرماندهی
contact report	گزارش اخذ تماس
contact report	گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report	گزارش نتیجه جلسه انتقاد
demand report	گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report	گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
hot report	اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough	من پیش نویس این گزارش رادیدم
report generator	نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
quarterly report	گزارش سه ماهه
report file	فایل گزارش
progress report	گزارش پیشرفت کار
report generation	گهارش زایی
report generation	تولید گزارش
report generator	گزارش زا
report generator	مولد گزارش
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
interim report	گزارش پیشرفت کار
internal report	گزارش داخلی
of good report	نیک نام
periodic report	گزارش دورهای
management report	گزارش مدیریت
neither report was correct	هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
report progarm generator	مولدبرنامه گزارش
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
report progarm generator	زبان ار- پی- جی
a true and accurate report	گزارشی درست و دقیق
aircraft accident report	گزارش سانحه هوایی
periodic intelligence report	گزارش نوبهای اطلاعاتی
report program generator	زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
report progarm generator	تولیدبرنامه گزارش
project technical report	گزارش فنی طرح
project technical report	گزارش فنی پروژه
weekly progress report	گزارش هفتگی کار
report tothe director	خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
The details of the report were verified by the police.	جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language	برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
action oriented management report	گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language	زبان برنامه نویسی مفسر
to report somebody [to the police] for breach of the peace	از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن