Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 138 (2 milliseconds)
English	Persian
rear takedown with outside leg tackle	زیریک خم
rear takedown with outside leg tackle	گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
Search result with all words
rear takedown with double leg tackle	زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
Other Matches
duck under and rear takedown	یک دست و یک پا
rear takedown with outside singleleg byl	زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear takedown with inside singleleg & kn	زیریک خم اقل از راست
rear takedown with single leg tackel	افلاک پیشرو
rear takedown with single leg tackel	زیریک خم
rear takedown with single leg tackel	میانکوب
takedown	مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
takedown	حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
front takedown with outside single leg	زیر یک خم از مچ پا با حالت بزکش
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
to tackle to	بکار چسبیدن
right tackle	تکلراست
tackle	قرقره و طناب
tackle	لوازم
tackle	وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackle	ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle	درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle	تکل کردن
tackle	تکل
tackle	طناب وقرقره
tackle	گلاویز شدن با
tackle	نگاه داشتن
tackle	از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle	لوازم کار
tackle	اسباب
tackle	افسار کردن
One must tackle it in the right way.	هرکاری را باید از راهش وارد شد
tackle	چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackle	3 purchase
tackle	قرقره قلاب
tackle	تاکل
tackle	قلاب قرقره جرثقیل
tackle block	دستگاه قرقره جرثقیل
block and tackle	طناب و قرقره
right defensive tackle	مهرهشکلتدافعیراست
terminal tackle	طعمه
luff tackle	قرقره قلاب دو شیاره
luff tackle	تاکل دو قرقرهای
hook tackle	تکل از پشت
relieving tackle	تاکل کمکی
ground tackle	زنجیر لنگر و متعلقات ان
gang tackle	با چند بازیگر حریف را فروداوردن
fishing tackle	ابزار ماهیگیری
terminal tackle	راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
balanced tackle	وضع متعادل وسایل ماهیگیری
left tackle	دفاعچپ
ground tackle	وسیله مهار کردن قایق
sliding tackle	تکل درحال لیز خوردن
split tackle	تکل قیچی
tackle box	جعبهقرقرهقلاب
block and tackle	قرقره و زنجیر
left defensive tackle	مهرهشکلتدافعیچپ
to take in rear	از پشت سر حمله کردن به
rear	افراشتن
at the rear of	پشت
rear	دنباله
rear	عقب
at the rear of	درعقب
at the rear of	پشت سر
rear	دنبال
rear	عقبه سپاه
rear	پشت
rear	تربیت کردن
rear	نمودار شدن عقب
rear	پروردن
rear	بلندکردن
bring up the rear <idiom>	آخرهمه قرارگرفتن
get one's rear in gear <idiom>	عجله کردن
the rear of a house	قسمت عقب یا پشت خانه
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	در پس پرده
the rear vassals	اتباع تیولدار
rear light	چراغعقب
rear indicator	شاخصانتهایی
rear foil	دنبالهتیغه
rear derailleur	درایلرعقبی
rear bumper	دنبالهسپر
rear brake	ترمزعصبی
rear beam	دنبالهشاهینترازو
rear apron	دنبالهکراوات
rear lights	چراغهایعقب
rear leg	دنبالهپایه
rear runner	گردنهپشتی
rear seat	صندلیعقب
rear view	منظرهپشتتراکتور
to hang on the rear	برای حمله دنبال کردن
to close up the rear	اخر از همه امدن
to bring up the rear	از عقب امدن
the rear vassals	مالیات دهندگان
rear admiral	سرتیپ دریایی
rear guard	عقب دار
rear foot	پای عقب
rear admirals	سرتیپ دریایی
rear echelon	قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear echelon	رده عقب
rear commodore	سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
rear barrier	حد عقب سپاه یا لشگر
rear wheel	چرخ عقب
rear axle	محور چرخ عقب
rear area	منطقه عقب
rear admiral	دریادار
rear admirals	دریادار
rear court	انتهای زمین
rear window	پنجره عقب
rear party	عقب دار
rear sight	نمای پشت
rear party	قسمت عقبه
rear of queue	عقب صف
rear guard	نیروی عقب دار
rear sight	شکاف درجه
rear point	قسمت نوک عقب دار
rear wall	دیوار پشت
rear point	اخرین قسمت عقب دار
rear party	نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rear area security	تامین منطقه عقب
rear mounted engine	موتور عقب
rear [front] connection	اتصال [جلوئی] پشتی
rear axle shaft	محور چرخ عقب
rear limit line	خطمحدودکنندهعقب
rear axle casing	پوسته محور عقب
rear axle drive	محرکه چرخ عقب
rear-view mirror	آیینهی جلو
rear-view mirrors	آیینهی جلو
rear-view mirrors	آیینهی عقبنما
rear-view mirrors	آیینهی پسنما
rear engine drive	موتور عقب
rear-view mirror	آیینهی عقبنما
rear brake pedal	پدالترمزانتهایی
rear crotch and near arm	نوعی کنده رو
rear-view mirror	آیینهی پسنما
rear waistlock and side sweep	درو با مایه سالتو و بارانداز
rear waistlock and back sweep	درو از بغل
rear waistlock and knee block	درو از پشت
rear waistlock and forward single leg	درو با مایه از مچ پا
rear waistlock and forward inside leg tr	انواع درو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com