English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
Other Matches
reception مهمانی
reception دریافت پذیرش
Reception پذیرش هتل
reception پذیرایی
reception قبول
reception برخورد
reception پذیرا شدن
reception قدرت پذیرش پذیرایی کردن
reception پذیرش
reception دریافت
reception وصول
reception bay صفحهپذیرش
reception centre مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
reception hall قسمتپذیرش
reception room اتاق پذیرایی
heterodyne reception زنه سازی
intermittent reception موجگیری متناوب
reception class اولینکلاسیکهبچههامیروند
endodyne reception موج گیری زنهای
cargo reception قبولمحمولهبار
autodyne reception موجگیری اتودینی
autodyne reception موجگیری زنهای
reception room اتاق انتظار
barrage reception سد گیرنده
audio reception دریافت صوتی
endodyne reception موج گیری اتودینی
reception room پذیرشگاه
reception rooms اتاق پذیرایی
reception rooms اتاق انتظار
beat reception موجگیری زنهای
beat reception موجگیری اتودینی زنه سازی
reception rooms پذیرشگاه
direct home reception پذیرشگرمستقیم
transmission/reception of messages دریافت
transmission/reception of messages انتقالپیام
long distance reception دریافت دور
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
on station رسیدن به هدف
way station ایستگاه رله مخابراتی
station پست
on station روی هدف
on station اماده باش بالای هدف
on station پروازهواپیما بالای هدف
sub station پست فرعی
station مرکز
station پاسگاه
station محل ماموریت
station مستقرکردن
station پایگاه
station موقعیت اجتماعی وضع
station جایگاه
station محل
station جا درحال سکون
station وقفه
station سکون پاتوق
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station رتبه
station مقام مستقرکردن
station درپست معینی گذاردن
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station یا مقصد استفاده میشود
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
station استقرار یافتن
station ایستگاه
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
repeater station مرکز تقویت کننده
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station car اتومبیل استیشن
relay station ایستگاه رله
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill جدول محلها
slave station ایستگاه فرعی
relay station ایستگاه واسطه
remote station ایستگاه دور دست
remote station ایستگاه دوردست
remote station ایستگاه راه دور
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
master station شاه ایستگاه
master station ایستگاه اصلی
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
mobile station فرستنده متحرک
naval station پایگاه دریایی
observation station دیدگاه
loading station ایستگاه بارگیری
orienting station ایستگاه توجیه
master station پست اصلی مخابرات
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
railway station ایستگاه راه اهن
reading station ایستگاه خواندن
pumping station تلمبه خانه
key station ایستگاههای کلید
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
station circle چرخههواشناسی
receiving station ایستگاهدریافت
passenger station ایستگاهمسافرین
local station ایستگاهکانونی
intercom station ایستگاهداخلی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station ایستگاه ردیابی
station platform سکویایستگاه
work station محل کار
station entrance ورودیایستگاه
station model مدلهواشناسی
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
railway station ایستگاه قطار
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station حوزهرایگیری
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station ایستگاهزیرزمینی
transmitting station ایستگاهارسال
wireless station ایستگاه بی سیم
wireless station فرستنده
subscriber's station مرکز مشترک
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping در خط نگهداشتن ناو
station house ایستگاه راه اهن
station house مرکزکلانتری
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
telephone station جایگاه تلفن
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
traverse station ایستگاه پیمایش
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station محل اعزام افراد
transfer station محل انتقال افراد
to station oneself مقیم شدن
to station oneself جا گرفتن
tide station ایستگاه جزر و مد
telephone station تلفن خانه
station house ایستگاه کلانتری
induction station مرکز پذیرش
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station رصدخانه
ambulance station ایستگاه امبولانس
amateur station فرستنده تفننی
alert station ایستگاه اعلام خطر
alert station ایستگاه اماده باش
air way station خطوط هوایی
air way station ایستگاه کنترل
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station پست امدادی
battle station پایگاه رزمی
battle station پایگاه جنگی
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
cleansing station محل گندزدایی
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station انتقال تعویض محل خدمت
change of station تغییر محل ماموریت
central station نیروگاه مرکزی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station ایستگاه رادیو
broadcast station ایستگاه فرستنده
boat station جای خدمه قایق
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
action station وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
action station محل جنگ
gas station پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
station wagons استیشن واگن
station wagons ماشین کبریتی
station wagon استیشن واگن
station wagon ماشین کبریتی
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station ایستگاه پلیس
police station مرکز پلیس
power station کارخانه برق
power station ایستگاه مولدنیرو
power station نیروگاه
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master رئیس ایستگاه
space station ایستگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
fire station مرکز اتش نشانی
fire station اداره اتش نشانی
fire station پست اتش نشانی
fire station ایستگاه اتش نشانی
weather station ایستگاه هواشناسی
weather station ایستگاه هوا شناسی
police station کلانتری
clearing station پست تخلیه بیماران
fiscal station تاسیسات سریال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com