English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
record muting button دکمهضبطبدونصدا
Other Matches
record button دکمهضبط
record announcement button دکمهاعلام کنندهضبط
muting میرایی
muting بیدارباش
muting شورش
muting شورش در روی ناو
button گل میخ گرد
button تکمه
button دکمه
button کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
button غنچه
button هرچیزی شبیه دکمه
button تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
on-off button خاموش
button میخ
on-off button دکمهروشن
on the button <idiom> درست سر موقع
bachelors button گل اشرفی
ceiling button مقره سقفی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
mouse button دکمه ماوس
microphone button تکمه میکروفن
microphone button کپسول میکروفون
button facing دکمهسربندشلوار
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
farcy button دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
capstan button دکمهچرخطناب
crystal button ریسهکریستالی
eject button دکمهخروج
radio button دکمه رادیو
button hook قلاب
button head سر عدسی در پیچ ها
button strap دکمهروپوشزنانه
belly button ناف
bachelors button گل دگمه
to press the button دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
start button دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
start button تکمه راه اندازی
start button تکمه استارت
button-through smock دکمهسریقه
push button کلید فشاری
push button شستی
push button دکمه فشاری
listen button دکمهمخصوصگوشکردن
end button انتهایکلاهک
erase button دکمهپاککننده
memory button دکمهحافظ
on/play button کلیدشروعبهکار
pause button دکمهایستکوتاه
play button دکمهشروع
power button دکمهروشن
power-on button دکمهروشنشدندستگاه
TV/video button ویدئو
regulating button دکمهتنظیمکننده
reset button دکمه
TV/video button دکمهتلوزیون
rewind button دکمهعقببرنده
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
stop button دکمهایست
spray button دکمهآبپاش
button loop دکمهرکاب
The button on my coat off. تکمه کتم افتاد
finger button دکمهانگشتی
button hole جا دکمه
function button دکمهردیاب
shank button دکمهپایدار
starter button دکماستارت
measuring button دکمهاندازهگیری
locking button دکمهقفل
push button switch تکمه فشاری
emergency push button تکمه اضطراری
push button control کنترل دکمهای
push the panic button <idiom> از ترس قلبش فرو ریخت
push button dialing شماره گیری دکمهای
push button tuner میزانساز دگمهای
Press the elevator button. تکمه آسانسور رافشار بدهید
VCR power button دکمهفعالکنندهVCR
push button switch کلیدپوش باتون
language display button دکمهنمایشگر
cassette eject button دکمهخروجفیلماز
key finger button دکمهیابندهکلید
lens release button دکمهآزادکردنبیرونآوردنلنز
macro set button دکمهتنظیمصدا
power zoom button دکمهفعالکنندهزوم
preset tuning button دکمهتنظیمچرخش
push-button telephone تلفندکمهفشاری
reverse stitch button دکمهوارونهکنندهدوخت
fast-forward button دکمهجلوبر
shutter release button دکمه
auto reverse button دکمهمعکوساتوماتیک
counter reset button دگمههایتحدیدشمارشگر
double button carbon microphone میکروفون دو زغالی
depth-of-field preview button زمینهدکمهعقببر
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
interior door lock button دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
single button carbon microphone میکروفون تک زغالی
on record ثبت شده
record یادداشت بایگانی
record یادداشت درسی
record یادداشت سخنرانی
off the record <idiom> خصوصی
off the record محرمانه و خصوصی
record رکورد داده در یک فایل زنجیری
record ثبت گواهی ثبت شده
record ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record یادداشت کردن
record هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record سجل بایگانی
record مدرک کتبی سابقه
record دفتر
record ثبت
record رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record سابقه مدرک
record ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record مجموعه موضوعات داده مربوطه
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record حجم داده در یک رکورد
record ثبت کردن
record پیشینه
record نام نیک
record صورت جلسه سابقه
record صورت مذاکرات
record تاریخچه
record یادداشت نگارش
record : ثبت
record ضبط شدن
record ثبت کردن ضبط کردن
record نگاشتن
off-the-record محرمانه و خصوصی
record بایگانی ضبط
record رکورد
record ضبط کردن
record مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record حد نصاب مسابقه
record مدرک ثبت کردن
record صفحه گرامافون
record سابقه
record نوشته
record پرونده
verbatim record porotocol
unit record رکورد واحد
track record سابقه
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
unit record تک مدرکی
transaction record رکورد تراکنش
tape record روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
beat a record حد نصاب را شکستن
stock record سابقه موجودی
trailer record رکورد پشت بند
trailer record مدرک پشت بند
bear record to تصدیق یا اثبات کردن
track record پیشینه
bad record پیشینه بد
bad record سوء سابقه
record-breaking شکستنرکورد
logical record رکورد منطقی
record library مرکزکرایهنوارکاست
record-breaker فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record-breaker ثبتکند
deletion record یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
set a record رکورد بر جای گذاشتن [ورزش]
record player گرامافون
record players گرامافون
addition record رکورد اضافی
amendment record رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
record control دکمهضبط
boot record رکورد راه اندازی
debt of record دین قانونی
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record رکورد فیزیکی
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
clinical record پرونده بیمارستانی
clinical record پرونده بهداشتی
clinical record پرونده بالینی
clean record عدم سوسابقه حسن پیشینه
qualification record پرونده مهارت فنی
qualification record پرونده خدمتی
clean record نداشتن پیشینه بد
carded for record معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
record as target اماج را ثبت کنید
record as target ثبت کردن بعنوان هدف
record as target ثبت اماج
record blocking کنده یی کردن مدارک
record blocking بلاکه کردن رکوردها
record blocking دسته کردن رکوردها
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
physical record مدرک مادی
data record رکورد داده ها
end of record انتهای مدرک
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
debt of record بدهی قانونی record of court محکوم به
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com