English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (10 milliseconds)
English Persian
record of events ثبت وقایع
record of events دفتر ثبت وقایع
Other Matches
events عمل یا فعالیت
at all events درهر صورت
events ماوقع
events رویداد
events اتفاق
events پیشامد سرگذشت
events مسابقه
events حادثه
at all events در هر حال
at all events بهر وسیله که باشد
at all events در هر حال
non-events رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events نارویداد
events واقعه
the course of events جریان حوادث
march of events جریان یا سیر حوادث
throwing events رشتههای پرتابی
field events مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
sequence of events رشته حوادث
equestrian events مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
As events unfolded I realized that ... درطی رویداد ها پی بردم که ...
The documentary tries to be truthful to the events. این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
Track and field events . مسابقات دو میدانی
condition of subsequent events شرط نتیجه
Give me a full account of the events. جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
events to mark the Day of German Unity مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
on record ثبت شده
record یادداشت درسی
off the record <idiom> خصوصی
record یادداشت سخنرانی
record سابقه مدرک
off the record محرمانه و خصوصی
record نوشته
record صفحه گرامافون
record نام نیک
record مدرک ثبت کردن
record ثبت کردن
record ضبط کردن
record پرونده
record مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record سابقه
record حد نصاب مسابقه
record رکورد
record تاریخچه
off-the-record محرمانه و خصوصی
record نگاشتن
record ثبت کردن ضبط کردن
record ضبط شدن
record : ثبت
record یادداشت نگارش
record صورت مذاکرات
record صورت جلسه سابقه
record پیشینه
record بایگانی ضبط
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record حجم داده در یک رکورد
record تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record مجموعه موضوعات داده مربوطه
record سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record سجل بایگانی
record مدرک کتبی سابقه
record دفتر
record یادداشت کردن
record ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record ثبت گواهی ثبت شده
record یادداشت بایگانی
record رکورد داده در یک فایل زنجیری
record ثبت
record length طول رکورد
record number شماره رکورد
record manager مدیر رکورد
record keeping نگهداری سوابق
record management مدیریت رکوردها
record firing عناصر تیر را ثبت کنید
record format قالب مدرک
record format قالب رکورد
record gap شکاف بین مدارک
record gap شکاف بین رکوردها
record gap فاصله خالی بین رکوردها
record head نوک ضبط
record count شمارش رکوردها
record layout طرح بندی مدرک
record layout طرح کلی رکوردها
record layout ترتیب کلی رکوردها
record length درازای مدرک
record management مدیریت مدارک
record of service سابقه خدمت
verbatim record porotocol
track record سابقه
track record پیشینه
record office اداره بایگانی کل
record button دکمهضبط
record control دکمهضبط
record library مرکزکرایهنوارکاست
record-breaker فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record-breaker ثبتکند
record-breaking شکستنرکورد
unit record رکورد واحد
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
record printer اشاره گر رکورد
record separator جداکننده رکوردها
stock record سابقه موجودی
tape record روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
trailer record مدرک پشت بند
trailer record رکورد پشت بند
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
transaction record رکورد تراکنش
unit record تک مدرکی
set a record رکورد بر جای گذاشتن [ورزش]
record count شمار مدارک
clean record نداشتن پیشینه بد
boot record رکورد راه اندازی
beat a record حد نصاب را شکستن
bear record to تصدیق یا اثبات کردن
debt of record دین قانونی
debt of record بدهی قانونی record of court محکوم به
deletion record یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
end of record انتهای مدرک
bad record پیشینه بد
record as target ثبت اماج
bad record سوء سابقه
conveyance by record انتقال قهری به حکم دادگاه
data record رکورد داده ها
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
break a record رکورد شکنی
clean record عدم سوسابقه حسن پیشینه
clinical record پرونده بالینی
clinical record پرونده بهداشتی
clinical record پرونده بیمارستانی
carded for record معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
carded for record از خدمت صف معاف
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
criminal record سوء پیشینه جزائی
cumulative record نمودار تراکمی
amendment record رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
header record سررکورد
header record رکورد سرامد
physical record مدرک مادی
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record رکورد فیزیکی
qualification record پرونده مهارت فنی
qualification record پرونده خدمتی
record as target اماج را ثبت کنید
record as target ثبت کردن بعنوان هدف
record blocking کنده یی کردن مدارک
record blocking بلاکه کردن رکوردها
record blocking دسته کردن رکوردها
record book دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
record book دفتر ثتب سوابق
phonograph record صفحه گرامافون
record player گرامافون
addition record رکورد اضافی
home record سررکورد
label record مدرک برچسب
lable record رکورد برچسب
logical record مدرک منطقی
logical record رکورد منطقی
record players گرامافون
home record رکورد مبدا
automatic record changer گرام خودکار
He broken an Olympic record. رکورد المپیک را شکست
data record system سیستمضبطاطلاعات
world record holder دارنده رکورد جهانی
Disc . Gramaphone record. صفحه گراما فون
fixed length record رکورد باطول ثابت
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
kuder preference record رجحان سنج کودر
graduate record examination جی ار ای
graduate record examination امتحان ورودی بعد ازلیسانس
freedom from evil record عدم سو سابقه
fixed length record رکورد با درازای ثابت
fixed length record مدرک با درازای ثابت
unit record device دستگاه ضبط واحد
variable length record رکورد با طول متغیر
variable length record مدرک با طول متغیر
wireless record player گرام پخش کننده
record muting button دکمهضبطبدونصدا
freedom from evil record نداشتن پیشینه بد
record announcement button دکمهاعلام کنندهضبط
record oriented database management برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
He has a poor service record in this company. دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
magnetic tape record reproduce system سیستم ضبط و تکثیر نوارمغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com