English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
recording level control کنترلدرجهضبط
Other Matches
level control کنترل سطح
control level سطح کنترل اماد
high level data link control کنترل پیوند دادههای سطح بالا
recording عمل ذخیره سازی سیگنال یا داده روی نواریا کامپیوتر
recording ثبت
recording نگارش
recording ضبط
recording تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
recording صفحه گرامافون
self recording خودبخودثبت کننده
self recording خودنویس
tape recording دستگاهضبطصدا
recording eara ناحیه ضبط
recording error خطای ضبط
recording thermometer دمانگار
digital recording ضبط دیجیتالی
digital recording ضبط رقمی
recording unit واحدثبتشده
recording thermometer دماسنج ثبات
recording instrument دستگاه ثبات
recording of games ثبت بازیها
recording tape نوار ضبط
magnetic recording ضبط مغناطیسی
recording density تراکم ضبط
recording instrument دستگاه ضبط
recording head نوک ضبط
beam recording ضبط پرتویی
magnetic recording ضبط صوت مغناطیسی
data recording داده نگاری
disc recording ضبط روی صفحه گرامافون
recording instrument سنجه ثبت کننده
data recording ضبط داده ها
vertical recording ضبق عمودی
dye polymer recording در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
frequecny modulation recording ثبت تلفیق فرکانس
electron beam recording ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
double density recording ضبط تراکم مضاعف
maximum recording attachment دستگاه ضبط کننده حداکثر
magnetic picture recording ضبط تصویر مغناطیسی
magnetic tape recording ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
magnetic recording head هد ضبط صوت مغناطیسی
magnetic wire recording ضبط صوت سیمی
surveillance video recording نگارش ویدئوی نظارتی
magnetic recording tape نوار ضبط صوت مغناطیسی
reproduction [of a recording] [audio, video] بازنواخت
track [on a sound recording medium] تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
reproduction [of a recording] [audio, video] پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
modified frequency modulation recording ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
run length limited recording ثبت محدود طول اجرا
track [on a sound recording medium] تیتر آهنگ
he did his level best کوتاهی نکرد
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level تراز بنایی
level هدف در خط دید شماقرارگرفت
level مستقیم
level رده
level تراز سطح افقی افقی کردن
level تراز کردن تراز
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level همسطح
level سطح ارتفاع
level همسطح کردن
level مسطح
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level نشانه گرفتن
level best خیلی خوب
level پایه
level out یکنواخت کردن
level out برابر کردن
level تراز
on the level <idiom> درستکار ،بی غل وغش
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level مسطح کردن
level to تراز کردن
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
A level مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level best خیلی عالی
level best بسیارعالی
O level نمرهی قبولی در این امتحانات
level with each other برابر
he did his level best انچه از دستش برامدکرد
level یک نواخت
level موزون هدف گیری
level هم پایه
level هم تراز
level سطح برابر
level هموار
level الت ترازگیری
level ترازسازی
level یک دست
level ترازکردن
level مسطح شدن
level میزان
level سطح
level with each other در یک تراز
one level memory حافظه یک سطحی
cross level افقی کردن
cross level حباب تراز افقی
cruising level افق پروازثابت
cruising level سقف پرواز ثابت
oil level سطح روغن
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
crest level یال
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
cross level ترازعرضی تراز چرخ
operating level سطح فعالیت
operating level سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
low level مقام پست وکوچک
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
surveyor's level ترازنقشه برداری
tilting level تراز حباب دار
to draw level باحریف برابرشدن
to draw level بحریف رسیدن
to rake level با شن کش صاف کردن
transition level سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
trophic level تراز خوراکی
two level store انباره دو سطحی
two level subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
voltage level سطح ولتاژ
voltage level سطح فشارالکتریکی
wage level سطح مزد
water level تراز اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
storage level تراز خزانه
stock level سطح ذخیره انبار
stock level سطح انبار
optimal level سطح بهینه
pezometeric level سطح پیزومتری
power level تراز توان
price level سطح قیمت
protection level سطح حفافت
two level logic منطق دوسطحی
reorder level سطح سفارش مجدد
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
rotational level تراز چرخشی
signal level سطح علامت
signal level سطح سیگنال
significance level سطح معناداری
skill level پایه مهارت
skill level پایه مهارت فنی
sound level شدت نسبی صوت
sound level شدت صوت
water level سطح اب
level buble حباب تراز
level of supply سطح انبار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impedance level مقاومت موجی
level of supply سطح تدارکات
level point سطح اب ساکن
level point نقطه مسطح
level point سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
level premium حق بیمه
level rod شاخص
level surface سطح تراز
level tone اهنگ یکنواخت
level two cache حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
level wind وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
gear level دسته دنده
gear level تبدیل کردن
low level پست
low level فرومایه
initial level سطح اولیه
injection level سطح تزریق
level colour رنگ یکدست یا یکنواخت
level gage اندازه گیر سطح
interference level سطح پارازیت
intensity level سطح روشنایی
level land زمین مسطح
level of confidence سطح اطمینان
insulation level سطح ایزولاسیون
level of confidence سطح اعتماد
level of effort میزان تلاش
level of effort تلاش رزمی یکان
level of living سطح زندگی
input level سطح ورودی
input level سطح دریافتی
level of readiness سطح امادگی رزمی
level of significance سطح معنی دار بودن
level of strength سطح استعداد رزمی
level of strength میزان استعداد رزمی
gas level سطح بنزین
low level در سطح پایین
low level در ارتفاع کم
energy level تراز انرژی
energy level سطح انرژی
energy level تراز انژی
mean sea level سطح متوسط دریا
mean sea level میانگین سطح دریا
dumpy level تراز دوربین دار
doublet level ترازوی دوتایی
donor level ترازدهنده
multi level چند سطحی
datum level سطح اب ازاد
datum level سطح اب دریا
n level logic منطق N سطحی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com