English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English Persian
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
Other Matches
regional <adj.> مکانی
regional <adj.> موضعی
regional <adj.> محلی
regional محلی
regional ناحیهای
regional <adj.> بخشی
regional <adj.> منطقه ای
regional <adj.> ناحیه ای
regional منطقهای
regional network شبکه منطقهای
regional planning برنامه ریزی منطقهای
regional gap شکاف ناحیهای
regional economy اقتصادناحیهای
regional economy اقتصاد منطقهای
regional gap شکاف منطقهای
regional center مرکز منطقهای
regional breakpoint نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
regional agency موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
regional address نشانی منطقه ای
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
regional projects طرحهای منطقهای
regional purchase خرید محلی
regional purchase خرید از داخل منطقه پادگانی
regional trade تجارت منطقهای
well development توسعه و شستشوی چاه
under development دردست توسعه
self development پیشرفت نفس خود پیش برد
self development توسعه نفس
development فهور
development تکامل یافتن
development رشد پیشرفت
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development گسترش
development پیشرفت
development توسعه
development بسط
development ترقی نمو
development زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development ایجاد
development برنامه ریزی تولید محصول جدید
development رشد
rural development توسعه روستائی
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
research and development تحقیق و توسعه
base development تهیه پایگاه
bank development گسترش شبکه بانکی
cultural development توسعه فرهنگی
base development ساختن پایگاه
child development رشد کودک
combat development توسعه رزمی
combat development پیشرفت اموزش رزمی
sexual development رشد جنسی
motor development رشد حرکتی
uneven development توسعه نامتوازن
design development آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
housing development محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
top down development توسعه از بالا به پایین
technical development توسعه فنی
software development توسعه نرم افزاری
social development توسعه اجتماعی
force development برنامه تشکیل یکانها
development planning برنامه ریزی توسعه
internal development رشد داخلی
internal development توسعه داخلی
inward looking development policies سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
inward looking development policies درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
manpower development پرورش نیروی انسانی
mental development رشد ذهنی
development tools ابزار توسعه
land development احیای اراضی
historical development سیر تاریخی
historical development توسعه تاریخی
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
development policy سیاست توسعه
development system سیستم توسعه یافته
development time زمان توسعه
development plan طرح ارایش زمین
eco development بوم گسترد
economic development توسعه اقتصادی
ecosystem development گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
flank development گسترش جناحی
development plan طرح گسترش
pattern of development الگوی توسعه
eco development بوم گسترش
recent development بسط جدید
recent development فهورتازه
development plan برنامه توسعه
development order دستوربهبود اماد
development order دستور ساخت اماد
development countries کشورهای قابل توسعه
development budget بودجه عمرانی
development bank بانک توسعه
curriculum development برنامه ریزی درسی
recent development بسط تازه
pole of development قطب توسعه
personnel development برنامه ریزی استخدامی
phasess of development مراحل توسعه
program development cycle چرخه ایجاد برنامه
development aid worker دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
spike [in a curve/development etc.] پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
development aid volunteer دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
program development tools ابزار توسعه برنامه
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
anti development policy سیاست ضد توسعه
development aid worker دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
bayley scale of infant development مقیاس بیلی برای رشدکودکان
lincoln oseretsky development scale رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com