English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English Persian
registered port بندر مشخص
Other Matches
registered مسجل
registered قابل اهمیت
non-registered [not registered] <adj.> ثبت نشده
registered ثبت شده
registered ثبتی
non registered share سهم بی نام
registered letter نامه سفارشی
registered land زمین ثبت شده
registered capital سرمایه ثبت شده
to be registered as an alien در اداره مهاجرت ثبت شده بودن
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
non registered shares سهم بی اسم
registered nurse پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی
registered office اقامتگاه قانونی شرکت
registered securities اوراق بهادار با نام
registered share سهم با نام
registered mail پست سفارشی
registered trademark علامتتجاریسردکن
Registered mail. نامه سفارشی
registered shares سهام بانام
registered bond اوراق قرضه با نام
registered by a notary public محضری
registered trade mark علامت تجاری ثبت شده
It hast fully registered with her . درود گرم وصمیمانه
registered by a notary public ثبتی
registered letter with receipt attached نامه سفارشی دو قبضه
out port بندر دور از مقصد
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port باب
port مدخل
port دریچه تبدیل برنامه
way port بندر سر راه
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
out port بندرخارج از محوطه
last port شیپور خاموشی
i/o port مدخل ورودی و خروجی
port ریل اطراف ناو
last port شیپور عزا
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port دورازه
port دهانه
port شیار هادی دهانه
port بندر ورودی
port درگاه
port درب درگاه
port دروازه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port مجرا
port مجرای عبورروغن
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port در رو مخرج
port شراب شیرین بارگیری کردن
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port ببندر اوردن حمل کردن
port بردن
port ترابردن
port دماغه
port سمت چپ ناو
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port روزنه
port دریچه
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port به آن وصل است را انتخاب کند
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port بندر گاه
port مامن مبدا مسافرت
port بندر
port بندرگاه
port لنگرگاه
port فرودگاه هواپیما
main port refrencestation : syn
port watch پست نگهبانی بندر
port of embarkation بندر عزیمت
port watch نگهبان بندر
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port of entry بندرمحل ورود
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of entry بندر مقصد
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
put into port وارد بندر شدن
controlled port بندرکنترل شده
sally port دروازه بزرگ قلعه
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
ejection port دهانهپرتاب
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
modem port قسمتقرارگیریمدم
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port دریچهانتقال
video port قسمتنمایش
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
treaty port بندر پیمانی
sally port درب ورودی بزرگ
sally port دریچه
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
secondary port بندر فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
supply port درگاه تامین
supply port درگاه تدارکاتی
terminal port بندر مقصد
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
car port سایبان اتومبیل
port of destination بندر مقصد
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
destination port بندر مقصد
destination port بندر تحویل کالا
exhaust port مجرای خروجی
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
gun port مزغل
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
controlled port بندر نظامی کنترل شده
port of call بندر لنگراندازی
port of call بندر توقف
admission port سوپاپ ورودی
admission port دریچه پذیرش
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
captain of the port افسر انتظامات بندر
cargo port دریچه بارگیری ناو
free port بندر ازاد
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
control port درگاه کنترل
home port پایگاه اصلی
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
parallel port درگاه موازی
port arms پیش فنگ
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
exhaust port دریچه خروجی
port complex مجتمع بندری
port hole روزنه
port complex لنگرگاه
port hole مزغل
port installations تاسیسات بندری
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
naval port بندر دریایی
main port port principal
memory port درگاه حافظه
midi port دریچه یا درگاه IDI
main port ,
main port بندر اصلی
intake port سوپاپ ورودی
minor port بندر کوچک
home port پایگاه مادر
intake port دریچه ورودی
inlet port سوپاپ ورودی
inlet port دریچه ورودی
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
port auxiliary service یگان خدمات بندری
port hand buoy بویه سمت چپ
dual port ram حافظه تسهیم شده
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
named port of destination بندر مقصد مشخص
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
disc drive port قسمتوروددیسک
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com