English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (1 milliseconds)
English Persian
registering ثبات
registering دفتر ثبت
registering ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering پیچ دانگ صدا
registering لیست یا فهرست
registering ثبت کردن
registering نگاشتن
registering در دفتر واردکردن
registering نشان دادن
registering منطبق کردن
registering ثبت تیر کردن
registering اسم نویسی کردن
registering کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
registering دفتر ثبت نام
registering شمارگر
registering نامنویسی
registering ثبت رکورد
registering سجل
registering رجیستر
registering ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registering دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
registering تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
registering ثبات کاربردرحافظه اصلی ونه درCPU
registering فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
registering ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
registering مشابه 8481
registering ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
registering ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
registering نمایش محتوای تمام ثباتها
registering ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registering محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registering ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
registering ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registering ثباتی درCPU
registering که حاوی آدرس شروع برنامه است
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering 1-محل مخصوص درCPU
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering انجام عملی به یک محرک
Other Matches
self registering بطورخود کار ضبط کننده
self registering خود بخود ثبت کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com