Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (11 milliseconds)
English	Persian
regression line	خط رگرسیون
regression line	خط برگشت
Search result with all words
line of regression	خط براورد
line of regression	خط رگرسیون
Other Matches
regression	واپس روی
regression	برگشت [به حالت کم توسعه]
regression	پسروی
regression	بازگشت
regression	تنزل
regression	بازگشت به گذشته
regression	بسرفت
regression	برگشت
regression	بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression	عود
regression	سیرقهقرایی
regression	رگرسیون
regression	وایازی
regression equation	معادله برگشت
regression estimate	تخمین رگرسیون
regression equation	معادله رگرسیون
regression coefficient	ضریب برگشت
regression coefficient	ضریب رگرسیون
regression analysis	تجزیه و تحلیل رگرسیون
simple regression	رگرسیون ساده دو متغیره
regression analysis	تحلیل برگشت
regression estimate	براورد رگرسیون
regression rate	سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
linear regression	برگشت خطی
coefficient of regression	ضریب رگرسیون
regression time	زمان برگشت
multiple regression	رگرسیون چند متغیره
multiple regression	رگرسیون
multiple regression	چندمتغیری
multiple regression	رگرسیون چند گانه
filial regression	واپس روی تباری
regression testing	ازمایش رگرسیون
stochastic regression	رگرسیون تصادفی
stepwise regression	رگرسیون مرحلهای
nonlinear regression	رگرسیون غیر خطی
nonlinear regression	برگشت غیرخطی
regression analysis	تحلیل رگرسیون
partial regression equation	معادلات رگرسیون سهمی
sum of squares of regression	مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
regression sum of squares	مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
line to line fault	تماس خطوط
line to line fault	اتصال کوتاه دوقطبی
line by line analysis	تجزیه سطر به سطر
line by line milling	فرز کردن سطر به سطر
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault	اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line spacing	فاصله سطور
line to line voltage	ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage	ولتاژ بین دو خط
line by line milling	فرز کردن سطری
on line	مورداستعمال
on line	درون خطی
line by line	سطر به سطر
necessary line	خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line up	ردیف ایستادن تیم
in line	شمشیر در وضع حمله
in line	همراستا
down line	بار کردن پایین خطی
below the line	درامد یا هزینه غیر مترقبه
mean line	خط میان
Which line goes to ... ?	کدام خط به ... میرود؟
on line	متصل
on line	مستقیم
to come in to line	در صف امدن
to come in to line	موافقت کردن
the line	صف
Which line goes to ... ?	کدام خط راه آهن به ... میرود؟
all along the line	درامتدادهمه خط
out of line	خارج از خط جبهه
out of line	جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
down the line	ضربه از کنار زمین
down the line <idiom>	درآینده
in line <idiom>	با محدودیت متداول
out of line <idiom>	ناصحیح
line up <idiom>	سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom>	به درستی میزان کردن
on the line	هواپیمای اماده پرواز
line out	با خط علامت گذاشتن
o o line	خط تقسیم دیدبانی
o o line	خط دیدبانی سپاه
along line	در خط
along line	در امتداد خطوط
all along the line	در همه جا
old line	دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line	محافظه کار
on line help	کمک مستقیم
line out	قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line up <idiom>	به صف کردن
on line	داخل رده
line	طرز
line	حدود رویه
line	خط زدن
line	نسب
line	رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line	لوله منفردی در سیستم سیالات
line	جبهه جنگ
line	در سمت
line	اتصال فیزیکی به ارسال داده
line	شعبه
line	محصول
line	لاین
line	رشته
line	سیم
line	صفی در خط
line	لجام
line	دهنه
line	جاده
line	طناب سیم
line	رسن
line	ریسمان
line	رشته بند
line	ردیف
line	سطر
line	: خط کشیدن
line	خط انداختن در
line	خط دار کردن
line	خط صف
line	طناب خط
line	خط
line	پوشاندن
line	استرکردن
line	ترازکردن
line	اراستن
line	بخط کردن
line	: خط
by-line	خط فرعی راه اهن
off line	وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line of d.	مرز
line-up	به ترتیب ایستادن
by-line	کار یاشغل اضافی وزائد
Are you still on the line?	خط را قطع نکردی؟
line of d.	حد فاصل
Are you still on the line?	هنوز پشت تلفن هستی؟
line-up	به خط شدن
line-up	ردیف ایستادن تیم
line up	به ترتیب ایستادن
by-line	خط دوم یافرعی
off line	غیر متصل
off line	منفصل
off line	قطع
off line	برون خطی
on line	در خط
by line	خط دوم یافرعی
by line	خط فرعی راه اهن
by line	کار یاشغل اضافی وزائد
line up	به خط شدن
message line	خط مخابره
mooring line	طناب مهار مین
median line	میانه
mooring line	سیم مهار
private line	خط خصوصی
mould line	خط حاصل از تلاقی دو سطح
phantom line	خط فرضی
multicore line	خط چند رشتهای
mooring line	طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
lubber's line	نشانگر سینه
morning line	امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
possibilities line	خط بودجه
mason's line	ریسمان کار
poverty line	خط فقر
lumber's line	خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lubber's line	علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
ready line	خط انتظار
lubber line	خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
ready line	صف پشت خط اتش
lubber line	خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
loop line	دوراهی
lumber's line	خط سینه ناو
price line	خط قیمت
mach line	موج ضربهای ضعیف
marriage line	عقدنامه سند ازدواج
marriage line	گواهینامه ازدواج
marline or line	طناب کوچک دولا
pitch line	مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
lyman line	خط لیمان
possibilities line	خط امکانات
principal line	خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
local line	خط محلی
penny a line	پست
penny a line	ارزان
on line database	پایگاه داده درون خطی
peaked line	خط پاره پاره
on line operation	عملکرد درون خطی
on line operation	عمل درون خطی
on line storage	حافظه درون خطی
on line system	سیستم درون خطی
orienting line	خط توجیه
out line font	فونت متغیر
out line font	قلم متغیر
peaked line	خط چین
pass a line	رد کردن طناب
out of line coding	کدگذاری برون خطی
outhaul line	برون کش
multidrop line	پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
overhead line	سیمکشی هوایی
penny a line	ارزان نویس بی مایه
off line storage	حافظه برون خطی
profile line	نیمرخ زمین
multipoint line	خط چند نقطهای
neutral line	خط بی اثر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com