Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 176 (8 milliseconds)
English	Persian
relative harmonic content	مانده نسبی
Other Matches
harmonic content	مانده هارمونیک
harmonic	سازگار
harmonic	متوازن
harmonic	هماهنگ
harmonic	همساز
harmonic	هم اهنگ موزون
harmonic	هماهنگ همساز
harmonic	هارمونیک
harmonic mean	اعداد متقابل
harmonic mean	میانگین همساز
harmonic wave	موج هارمونیک
harmonic distortion	اغتشاش هارمونیک
harmonic analysis	تحلیل توافقی یاتصاعدتوافقی
harmonic motion	الحان مرکب
harmonic motion	اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion	حرکت هماهنگ
harmonic vibration	ارتعاش هماهنگ
harmonic wave	موج هماهنگ
harmonic proportion	طبقه بندی متناسب
harmonic oscillator	نوسانگر هماهنگ
harmonic division	طبقه بندی متناسب
free harmonic vibration	ارتعاش هارمونیک ازاد
damped harmonic motion	حرکت هماهنگ میرا
damped harmonic oscillator	نوسانگر هماهنگ میرا
simple harmonic motion	حرکت هماهنگ ساده
simple harmonic motion	حرکت نوسانی ساده
harmonic selective ringing	تلفن اختصاصی همساز
content	راضی
content	محتوی
content	فرفیت
content	موضوع یک برنامه یا متن
content	خرسند
content	مضمون
self content	رضایت از خود
self content	از خود راضی
content	محتوا
content	مضم-ون
non content	مخالف
content	مفاد
content	گنجایش
content	حجم
content	مقدار مندرجات
content	خوشنود راضی
content	راضی کردن
content	قانع کردن
content	خرسند کردن محتوی
moisture content	مقدار رطوبت
energy content	گنجایش انرژی
energy content	محتوای انرژی
to content oneself	اکتفا کردن
cubic content	گنجواره
gas content	محتوی گاز
moisture content	مقدار تری
moisture content	درصد رطوبت موجود در خاک
content validity	اعتبار محتوا
to content oneself	قانع شدن
content response	پاسخ محتوایی
heat content	محتوای گرمایی
animal content	محتوای حیوانی
content addressable	نشانی پذیر از روی محتوی
do something to one's hearts's content	کاری را حسابی انجام دادن
gas content	فرفیت گاز حجم گاز
heat content	انتالپی
water content	درصد رطوبت
content addressed	نشامی یافته از روی محتوی
content analysis	تحلیل محتوا
energy content	فرفیت انرژی
We did the zoo to our hearts content.	گردش سیری درباغ وحش کردیم
latent dream content	محتوای نهفته رویا
optimum moisture content	درصد رطوبت مناسب خاک
simple content debt	دین ناشی از قرارداد شفاهی
manifest dream content	محتوای اشکار رویا
content addressable addressing	روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
content addressable addressing	ثباتی که با توجه به محتوای آن ونه یک شماره یا آدرس محل دهی میشود
content addressable addressing	پردازندهای که از فضای ذخیره سازی انجمنی استفاده میکند
content addressable addressing	محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد
content addressable memory	محتوای حافظه ادرس پذیر
content thought disorder	اختلال محتوایی فکر
equilibrium moisture content	درصد رطوبت متعادل
relative	اعتباری
relative value	مقدار نسبی
relative	اضافی
relative	نسبی
relative	راجع
self relative	نسبت بخود
self relative	نسبی
relative	خویشاوند
relative	خودی نسبی
relative	وابسته
relative	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
relative	منسوب
relative	نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه
relative	آنچه با دیگری مقایسه شود
relative	محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relative	اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
relative	دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
relative	اختلاف بین یک عدد و مقدارواقعی آن
relative	پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
relative	وسیله ورودی
relative nullity	بطلان نسبی
relative permeability	ضریب نفوذپذیری
relative permittivity	ضریب دی الکتریک
relative permitivity	گذردهی نسبی
relative permeability	نفوذپذیری نسبی
relative movement	حرکت نسبی
relative motion	حرکت نسبی
relative minimum	حداقل نسبی
relative minimum	می نیمم نسبی
relative maximum	حداکثر نسبی
relative maximum	ماکزیمم نسبی
relative majority	اکثریت نسبی
relative location	قرار دادن
relative location	ترتیب نسبی
relative plot	موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
relative precision	دقت نسبی
relative clause	ربطی
relative humidity	رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
relative complement	تفاضل [مجموعه] [ریاضی]
self relative address	نشانی نسبی
relative wind	باد نسبی
relative viscosity	گرانروی نسبی
relative velocity	سرعت نسبی
relative value of pieces	ارزش نسبی سوارها
relative clause	شبهجمله
relative term	لفظ نسبی
relative supersaturation	ابر سیری نسبی
relative solvation	حلالپوشی نسبی
relative solubility	انحلالپذیری نسبی
relative prices	قیمتهای نسبی
relative conjunction	حرفربط
relative jurisdiction	صلاحیت نسبی
relative pronoun	ضمیر موصول
relative aperture	نسبت فاصله کانونی
relative aperture	ضریب کانونی عدسی
relative bearing	سمت نسبی ناو
relative bearing	گرای نسبی
relative code	کد نسبی
relative coding	برنامه نویس نسبی
relative coding	برنامه نویسی نسبی
relative compaction	تراکم نسبی
relative bearing	جهت نسبی
relative deformation	تغییر شکل نسبی
relative adjective	صفت موصولی
relative addressing	نشان دهی نسبی
relative addressing	ادرس دهی رابطهای
relative pronouns	ضمیر موصول
maternal relative	خویشاوند مادری
of relative importance	دارای اهمیت نسبی
of relative importance	نسبتامهم
paternal relative	خویشاوند پدری
paternal relative	اقارب پدری
relative address	نشانی نسبی
relative address	آدرس نسبی
relative addressing	نشانی دهی نسبی
relative density	چگالی نسبی
relative frequency	بسامد نسبی
relative humidity	رطوبت نسبی
relative impediment	محظور شرعی برای عروسی
relative importance	اهمیت نسبی
relative in law	خویشاوند سببی
relative income	درامد نسبی
relative error	خطای نسبی
relative density	دانسیته نسبی
relative density	گرانی ویژه
relative humidity	نم نسبی
relative dispersion	پراکندگی نسبی
relative cell reference	ارجاع سل رابطهای
relative income hypothesis	براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis	فرضیه درامد نسبی
relative income hypothesis	بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative dielectric constant	ثابت دی الکتریک نسبی
relative refractory period	دوره بی پاسخی نسبی
relative coordinate system	دستگاه مختصات نسبی
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
coefficient of relative efficiency organ	ضریب نسبی کارایی سازمان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com