Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
relief interval
استراحت متناوب
Other Matches
interval
توقف کوتاه بین دو عمل
interval
فاصله تاکتیکی
interval
فاصله
interval
مدت
interval
فرجه
interval
ایست وقفه
interval
فترت
interval
خلال
interval
فاصله زمانی
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
interval
وقفه
interval
دوهای تمرینی ارام
interval
فاصله
[ریاضی]
interval
بازه
[ریاضی]
fiducial interval
فاصله اطمینان
grid interval
فاصله خطوط شبکه
grid interval
فواصل شبکه بندی نقشهای
interval reinforcement
تقویت فاصلهای
contour interval
فاصله خطوط واصل
lucid interval
حالت افاقه
interval exercises
تمرینهای متناوب
class interval
فاصله طبقه
lucid interval
دوران افاقه
interval estimate
براورد فاصلهای
interval confidence
دامنه اطمینان
interval confidence
فاصله اطمینان
interval scale
مقیاس فاصلهای
contour interval
فاصله میزان منحنی
confidence interval
فاصله اعتماد
confidence interval
فاصله اطمینان
interval timer
زمان سنج فاصله
close interval
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
recurrence interval
زمان برگشت
class interval
حدود طبقه
interval schedule
برنامه فاصلهای
class interval
دامنه طبقه
interval trailing
تمرین استقامت و اماده سازی
burst interval
فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
keying interval
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
lunitidal interval
فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
mode interval
فاصله نما
normal interval
فاصله معمولی صف
surface interval
فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
time interval
فاصله زمانی
time interval
زمان طی شده
vertical interval
اختلاف ارتفاع
vertical interval
فاصله عمودی
work interval
کار متناوب
work interval
کار فاصلهای تمرین فاصلهای
closed interval
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
open interval
فاصله نا محدود
[بی کران]
[ریاضی]
return interval
دوره بازگشت
retrace interval
دوره بازگشت
normal interval
از جلونظام
normal interval
فرمان از جلو نظام
predicting interval
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
preparatory interval
دوره امادگی
recurrence interval
دوره تناوب
reorder interval
زمان بین دو سفارش
interval timer
شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
variable interval schedule
برنامه فاصلهای متغیر
ideal irrigation interval
فاصله مطلوب ابیاری
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
relief well
چاه فشارشکن
out relief
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
relief well
چاه بارشکن
relief
شکل فاهری و پست و بلندی
relief well
چاه تخلیه
relief
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
in relief
بطور برجسته
relief
ترمیم اسایش خاطر
relief
تشفی
relief
برجسته کاری
relief
کم کردن
relief
خلاص کردن
relief
خط بر جسته
relief
حجاری برجسته
relief
گره گشایی جبران
relief
جانشین
relief
تسکینی
relief
نقشه برداری عوارض زمین
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
relief
رهایی
relief
تحفیف
relief
معافیت
relief
کاهش
in relief
برجسته
relief
راحتی
relief
فراغت ازادی
relief
اعانه
relief
کمک
relief
امداد
relief
رفع نگرانی
by way of relief
برای تنوع
relief
تسکین
relief
اسودگی
high relief
برجستگی زیاد
shaded relief
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
terrain relief
پستی وبلندی زمین
debt relief
بخشش بدهکای
tax relief
کاهشمبلغمالیاتی
work relief
استراحت توام با کار
relief printing
چاپگربرجسته
stucco relief
گچبریهای برجسته
debt relief
صرف نظر از بدهکاری
terrain relief
شکل فاهری زمین
relief
[from pain]
کاهش درد
bas-relief
برجسته کاری
to bring out in relief
برجسته یا روشن کردن
to stand out in relief
برجسته یا روشن بودن
relief
[from pain]
تسکین
[درد]
high relief
نقوش برجسته
pauper relief
بینوایان
pauper relief
اعانه
outdoor relief
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
bas relief
برجسته کوتاه
narrative relief
نقش برجسته روایتی
narrative relief
نقش برجسته توصیفی
bas relief
نقش کم برجسته
bas-relief
برجسته کوتاه
bas-relief
نقش کم برجسته
high relief
نقش تمام برجسته
low relief
نقش نیم برجسته
basso relief
برجسته کوتاه
emergency relief
رهایی از بلایا
emergency relief
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
half relief
نیم برجسته
mezzo relief
نیم برجسته
eleemosinary relief
دستگیری خیر خواهانه یامجانی
refugee relief
نجات پناهندگان
refugee relief
کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
relief in place
تعویض یکانها در محل
relief map
نقشه برجسته
relief map
نقشه برجسته نما
relief maps
نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
relief of sentry
عوض نگهبان
relief time
زمان استراحت
relief valve
شیر اطمینان
relief valve
شیر فشارشکن
relief valve
شیر خلاص
relief in place
تعویض در محل
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
relief fund
وجوه اعانه
relief emboss
نقشه برجسته
relief emboss
برجسته
relief commander
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
relief angle
زاویه ازاد
relief angle
زاویه خلاصی
prossure relief valve
شیر خلاص فشار
air relief valve
دریچههوا
pressure relief valve
دریچهتخلیهفشار
discomfort relief ratio
بهر راحتی- ناراحتی
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pressure-relief valve
دریچهتخلیهفشار
air relief cock
مجرای تهویه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com