English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (4 milliseconds)
English Persian
reset to zero باز نشانش به صفر
reset to zero صفرکردن
Search result with all words
reset بازنشاندن
reset برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
reset یچی که برنامه رامتوقف میکندودستی دوباره تنظیم میکند
reset دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند
reset سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
reset تنظیم ثبات یا شمارنده دروضعیت اولیه اش
reset برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset صفرکردن داده
reset راه اندازی مجدد
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
arresting system reset unit متوقف کننده سیستم مهارهواپیما
automatic reset circuit breaker محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
bore reset وسیله نگهدارنده کلینومتر پایه نصب کلینومتر در داخل لوله
hardware reset باز راه اندازی سخت افزاری
reset cycle چرخه باز نشانی
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
reset key کلید آغازگر
reset terminal پایانه بازنشانی
system reset راه اندازی مجدد سیستم
counter reset button دگمههایتحدیدشمارشگر
reset button دکمه
reset تبدیل کردن
reset برگرداندن
reset عوض کردن
reset تغییر دادن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com