Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (10 milliseconds)
English
Persian
resolution of forces
تجزیه نیروها
Other Matches
resolution
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution
اراده
resolution
قرار رای
resolution
توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolution
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolution
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolution
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
resolution
تفکیک پذیری
resolution
دقت
resolution
وضوح
resolution
تصمیم
resolution
قدرت تشخیص
resolution
تفکیک پذیری رفع
resolution
قدرت تفکیک
[ریاضی]
[فیزیک]
resolution
تحلیل
resolution
تجزیه
resolution
حل
resolution
نتیجه ثبات قدم
resolution
تصویب
resolution
نیت تصمیم
resolution
قصد
resolution
عزم
resolution
تفکیک
pass a resolution
با رای گیری تصمیم گرفتن
pass a resolution
مقرر داشتن
mechanical resolution
تراکم مکانیکی
azimuth resolution
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
azimuth resolution
تقسیمات سمتی
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
an inflexible resolution
عزم ثابت
to pass a resolution
مقر رداشتن
thermal resolution
حداقل سنجش حرارت
thermal resolution
حداقل اختلاف حرارت
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
system resolution
تفکیک سیستم کار دستگاه
an inflexible resolution
عزم راسخ
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
low resolution
تفکیک پایین
joint resolution
تصمیم مشترک
low resolution
وضوح پایین
low resolution
تفکیک پذیری پایین
iron resolution
عزم جزم
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
image resolution
تجزیه تصویر
optical resolution
تفکیک نوری
high resolution
وضوح بالا
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
resolution power
توان تفکیک
low resolution graphics
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
high resolution bit mapped display
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
forces
نافذ
forces
شروع به عمل یا کار
forces
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces
مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces
قدرت
forces
بازور جلو رفتن تحمیل
forces
تحمیل کردن
forces
مجبورکردن
forces
نفوذ
forces
بیرون کردن
forces
راندن
forces
عنف
forces
بی عصمت کردن
forces
بزور بازکردن
forces
مجبورکردن بزورگرفتن
forces
زور
forces
مسلح کردن
forces
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces
خشونت نشان دادن
forces
نیرو
forces
بردار نیرو
forces
شدت عمل
forces
عده
forces
قوا
forces
جبر
forces
مجبور کردن
forces
فشار دادن
forces
یکان قسمت نظامی
forces
پاس بی هدف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces
وادار کردن
forces
نیروی نظامی
marine forces
نیروی تفنگدار
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
market forces
عوامل موثردر بازار
political forces
نیروهای سیاسی
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
triangle of forces
سه گوشه نیروها
lateral forces
نیروهای عرضی
fundamental forces
اندرکنش های بنیادی
[فیزیک]
marine forces
تفنگداران دریایی
landing forces
نیروهای پیاده شونده
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
naval forces
نیروهای دریایی
naval forces
نیروی دریایی
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
market forces
نیروهای بازار
restraining forces
نیروهای مهار کننده
screening forces
نیروهای پاسیور
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
system of forces
دستگاه نیروها
triangle of forces
مثلث نیروها
polygon of forces
بس گوشه نیروها
polygon of forces
کثیرالاضلاع نیروها
people forces
نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
nuclear forces
نیروهای هستهای
opposing forces
نیروهای متخاصم
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
orientation forces
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
parallelogram of forces
متوازی الاضلاع نیروها
people forces
نیروی پایداری
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
landing forces
قوای اب خاکی
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
expeditionary forces
قشون استعماری
air forces
نیروی هوایی
army forces
نیروهای زمینی
army forces
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
assigned forces
نیروهای زیر امر
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
auxiliary forces
قوای کمکی
auxiliary forces
نیروی کمکی
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expeditionary forces
نیروی اعزامی
task forces
نیروی اجرای عملیات
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
armed forces
نیروهای مسلح
task forces
تاسک فورس
police forces
نیروی انتظامی
police forces
نیروی پلیس
police forces
دادگاه پلیس
task forces
گروه کار
blue forces
نیروهای خودی
blue forces
نیروهای ابی
distribution of forces
واگذاری نیروها
irregular forces
نیروهای نامنطم
ground forces
نیروهای زمینی
ground forces
نیروی زمینی
distribution of forces
تقسیم نیروها
garrison forces
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
enemy forces
نیروهای دشمن
forces of production
نیروهای تولید
four forces of nature
چهار نیروی بنیادی طبیعت
friendly forces
نیروهای خودی
irregular forces
نیروهای چریکی
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
combat forces
نیروهای رزمی
combined forces
نیروهای مرکب
landing forces
نیروها پیاده شونده به ساحل
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
component forces
نیروهای مولفه
land forces
نیروی زمینی
composition of forces
ترکیب نیروها
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
land forces
قوای بری
garrison forces
نیروهای پادگانی
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
armed forces courier
پیک ارتشی
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
van der waals forces
نیروهای وان در والس
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com