English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English Persian
resource leveling زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
Other Matches
leveling تراز کردن
leveling میزان کردن افقی کردن
leveling staff ژالون نقشه برداری
leveling rod میله مدرج سطح سنج
leveling effect اثر هم تراز کننده
differential leveling تعیین اختلاف تراز نقاط
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
leveling staff میر
man power leveling یکنواخت کردن نیروی انسانی
resource وسیله
resource کاردانی
resource منبع
resource مایه
resource ابتکار
resource ماخذ
resource استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
resource یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
resource گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
resource منبع ممر
resource person فرد مشکل گشا
resource management مدیریت منبع
resource sharing اشتراک در منابع
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
shared resource منطق اشتراکی
system resource منبع سیستم
system resource وسیله سیستم
resource file فایل منبع
resource endowment منابع طبیعی
resource deallocation بازستانی منابع
full of resource کاردان
full of resource باتدبیر زرنگ
non renewable resource منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource منبع بازگشت ناپذیر
resource allocation تخصیص منابع
resource allocation اختصاص منبع
resource sharing اشتراک منبع
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com