Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
rest stroke	کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
Other Matches
down stroke	ضربه رو به پایین
stroke	کوبه
stroke	ضربه خفیف
stroke	سکته
stroke	سرکش گذاردن
stroke	زدن
stroke	نوازش کردن
stroke	لمس کردن دست کشیدن روی
stroke	تکان
stroke	ضرب حرکت
stroke	لطمه
stroke	زمان
stroke	مرحله
stroke	ضربه زدن
stroke	یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke	1-ضخامت
stroke	حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke	راندن کمتر از فرفیت
stroke	ضربه با کنترل
stroke	فشار با پا
stroke	ضربه باکنترل
stroke	ضربه مهارشده
stroke	کورس
on the stroke	بموقع
stroke	ضربه
on the stroke	سر وقت
to stroke any one down	کسیراازقهریاغضب درپایین اوردن
to stroke any one down	خشم کسیرافرونشاندن
stroke	ضربه [ماشین تحریر]
stroke	ضربت
induction stroke	مرحله تنفس
induction stroke	مرحله مکش
intake stroke	مرحله تنفس
intake stroke	مرحله مکش
key stroke	ضربه زدن به کلید
hair stroke	نازک کاری درخوشنویسی
hair stroke	خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
ground stroke	ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
four stroke engine	موتور چهار زمانه
four stroke cycle	سیکل چهار زمانه
compression stroke	ضربه تراکم
cross stroke	فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cutting stroke	امتداد برش
cutting stroke	ضربه برش
downward stroke	ضربه رو به پایین
exhaust stroke	مرحله اگزوز
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust stroke	ضربه خروجی
four stroke engin	موتور چهارزمانه
four stroke cycle	دوره چهار زمانه
master stroke	استادی
master stroke	هنر نمایی
trudgen stroke	شنای کرال
stroke judge	حرکتتوام بادستوپایحرفهای
stroke writer	ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
stroke play	مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
stroke hole	بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
pump stroke	حرکت پمپ
pump stroke	ضربه پمپ
power stroke	مرحله قدرت
piston stroke	ضربه پیستون
trudgen stroke	دست کرال و پای قیچی
two stroke engine	موتور دو زمانه
master stroke	شاهکار
free stroke	کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
stroke [guitar]	زدن [گیتار] [موسیقی]
crawl stroke	مراحلکلار
butterfly stroke	شنایپروانهبرگشت
variable stroke	پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
under arm stroke	ضربه پایین دست
overhead stroke	ضربه از بالای سر
heat stroke	گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat-stroke	گرمازدگی
heat-stroke	گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat stroke	گرمازدگی
back stroke	ضربه برگشت پیستون
backhand stroke	ضربت چوگان از پشت سر
butt stroke	سخمه ته قنداق
butt stroke	ضربه با ته قنداق
gallery hit or stroke	ضربه یاضربت نمایان
opposit stroke pistons	پیستون مقابل گرد
single stroke bell	زنگ تک ضربه
8 oclock sharp . On the stroke of 8.	بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8.	سر ساعت هشت
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb>	اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
rest	اسایش
to take one's rest	استراحت کردن
rest	استراحت کردن بالشتک
rest	مقر
to rest up	خوب خستگی در کردن
to rest up	استراحت کامل کردن
it rest with you to .....	با شما است که ........
rest	توقف فرمان ازاد
to take one's rest	اسودن خوابیدن
rest	سکون
rest	نتیجه
rest	باقیمانده
rest	راحت باش
rest	تکیه گاه استراحت
rest	بقایا سایرین
rest	دیگران
without rest	پیوسته لاینقطع
to take one's rest	راحت کردن
rest up	استراحت کامل کردن
rest	سه پایه
go to rest	استراحت کردن
rest	محل استراحت
rest	استراحت
among the rest	از ان جمله
rest	آسودگی
for the rest	اما در باره باقی مطالب
rest	ارمیدن
rest	نشیمنگاه
rest	تکیه گاه
at rest	اسوده
at rest	مرده
rest	پایه
go to rest	خوابیدن
rest	اسودن
rest	الباقی
he is now at rest	یا اسوده شد
he is now at rest	اکنون اسوده است
rest	تکیه دادن
rest	تجدید قوا کردن
rest	استراحت کردن
rest	متکی بودن به
to rest oneself	استراحت کردن
to rest on one's oars	دست از کار کشیدن
to rest on one's oars	استراحت کردن
to set at rest	اسوده کردن
to set at rest	تصفیه کردن
to rest oneself	اسودن
toll rest	ابزارگاه
you may rest assured	میتوانید مطمئن باشید
shoulder rest	استراحتشانهای
thumb rest	محلقرارگرفتنشصت
underarm rest	تکیهگاهزیربغل
chin rest	تکیهگاه
lay to rest <idiom>	رها کردن ،متوقف کردن
rest on one's laurels <idiom>	خرسند شدن از موفقیت که قبلا حاصل شده است
rest mass	جرم لختی [فیزیک]
rest mass	جرم ماند [فیزیک]
semiquaver rest	سکوتنیمچنگ
semibreve rest	سکوتسفید
crotchet rest	سکوتیکضرب
You can rest assured.	خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
demisemiquaver rest	سکوتچهارتایی
heel rest	تکیه گاه
hemidemisemiquaver rest	سکوتچهارتایی
minim rest	نیمسکوت
music rest	خروجموزیک
quaver rest	سکوتچنگ
rest area	منطقهاستراحت
rest values	انواعسکوت
day of rest	سبت
infer the rest	قس علیهذا
rest rooms	مستراح
knife rest	جای چاقو
knife rest	نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
lay to rest	بخاک سپردن
lay to rest	دفن کردن
to lay to rest	بخاک سپردن
to lay to rest	دفن کردن
rest rooms	استراحتگاه
rest room	مستراح
rest room	استراحتگاه
i rest upon your promise	من به وعده شما است
i rest upon your promise	پشت گرمی
head rest	زیرسری
arrow rest	تکیه گاه تیر روی کمان
arm rest	تکیه گاه
foot rest	پایه
arm rest	اهرم نگهدارنده
rest-homes	اسایشگاه
rest-home	اسایشگاه
rest harrow	عجرم
rest home	اسایشگاه
day of rest	روز ارامش
head rest	بالش
head rest	متکا
nothing rest but hope	هیچ
nothing rest but hope	نمیماندجزامید
rest mass	جرم سکون
to rest on ones laurels	بجایزههای پیشین خودخرسند بودن
rest pause	مکث استراحتی
rest period	دوره استراحت
rest position	استراحتگاه
rest position	موقعیت سکون
rest position	وضعیت ساکن
set at rest	اسوده کردن
state of rest	حالت ساکن
state of rest	حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
the rest lies with you	باقی ان با خودتان است
rest mass	جرم مسکون
rest balk	مرز
rest cure	معالجه با استراحت
rest balk	زمین شخم نشده در میان دوکردو
rest energy	انرژی سکون
rest and recuperation	عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
parade rest	راحت باش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com