Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 107 (6 milliseconds)
English	Persian
retrograde motion	حرکت رجعی
Other Matches
retrograde	پس رفتن
retrograde	پس گستر
retrograde	قهقهرایی بقهقرا رفتن
retrograde	عقب کشیدن حرکات به عقب
retrograde	دوران در خلاف جهت معمول
retrograde	عقب روی
retrograde	تنزل کننده
retrograde	انحطاط دهنده قفایی
retrograde	برگشت دهنده
retrograde movement	عملیات عقب روی
retrograde amnesia	یادزدودگی پس گستر
retrograde hand	عقربه برگشت دهنده [ساعت ...]
retrograde movement	حرکات به عقب
motion	جنب وجوش
motion	جنبش
motion	تکان
motion	حرکت
motion	پیشنهاد
motion	پیشنهادکردن
motion	طرح دادن
motion	اشاره کردن
transitional motion	حرکت انتقالی
to set in motion	بجریان انداختن به جنبش اوردن
to set in motion	راه انداختن
to put in motion	راه انداختن
to put in motion	بکار انداختن
to put in motion	بحرکت در اوردن
to put in motion	در جنبش دراوردن
to make a motion	پیشنهاد کردن بر ان شدن
to make a motion	اشاره کردن
simple motion	حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
set in motion	راه انداختن
sampling in motion	نمونه برداری در حال انتقال
rotational motion	حرکت چرخشی
rotary motion	حرکت دایرهای
relative motion	حرکت نسبی
translational motion	حرکت انتقالی
uniform motion	حرکت متشابه
slow-motion	برپیچسرخورنده
to decide on a motion	در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
to carry a motion	پیشنهادی را اجرا کردن
motion [politic]	پیشنهاد
equation of motion	معادله حرکت [فیزیک]
slow motion	کند نمایی
slow motion	حرکت کند
upward motion	حرکت رو به بالا
vibrational motion	حرکت راتعاشی
vortex motion	حرکت گردابی
wave motion	حرکت موجی
wave motion	حرکت موج
wave motion	انتشار موج
slow motion	کند
slow motion	کند جنبی
motion picture	سینما
drift motion	حرکت سوقی
equations of motion	معادلات حرکت
forward motion	جنبش پیشرو
harmonic motion	الحان مرکب
harmonic motion	اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion	حرکت هماهنگ
helicoidal motion	حرکت پیچی یا مارپیچی
motion analysis	تحلیل حرکات
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
constant of motion	ثابت حرکت
motion pictures	سینما
apparent motion	حرکت فاهری
ballistic motion	حرکت پرتابی
circular motion	حرکت مستدیر
circular motion	حرکت دایرهای
circular motion	حرکت گردشی
compound motion	حرکت مرکب
compound motion	حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
conrotatory motion	چرخش همسو
motion analysis	تجزیه حرکت
motion study	حرکت پژوهی
motion study	مطالعه ی حرکت
range of motion	دامنه حرکت
oscillatory motion	جنبش تاب وار
oscillatory motion	نوسان
perpetual motion	حرکت دائم
To set in motion.	بحرکت ؟ رآوردن
polar motion	وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
proper motion	حرکت خاص
oscillating motion	حرکت نوسانی
motion study	تحرک سنجی
nonliner motion	حرکت غیرخطی
newton's laws of motion	قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion	قوانین حرکت نیوتن
perpetual motion machine	ماشین خودکار دائمی
to carry a motion by acclamation	درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
lagrange's equations of motion	معادلات حرکت لاگرانژ
laws of motion of capitalism	قوانین حرکت سرمایه داری
newton's laws of motion	قوانین نیوتون
simple harmonic motion	حرکت نوسانی ساده
perpetual motion machine	ماشین با حرکت دائم
hamilton's equations of motion	معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
simple harmonic motion	حرکت هماهنگ ساده
horizontal motion lock	دستهتنظیمافقی
damped harmonic motion	حرکت هماهنگ میرا
time and motion study	بررسی زمان و حرکت
slow motion picture	تصویر با حرکت اهسته
main motion [at a party conference etc.]	دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
steady state wave motion	حرکت موجی پایا
transmission of the rotary motion to the rotor	ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
To get things moving. To set the wheels in motion.	کارها راراه انداختن
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion.	کارها را بجریان انداختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com