Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 197 (9 milliseconds)
English	Persian
reverse stitch button	دکمهوارونهکنندهدوخت
Other Matches
auto reverse button	دکمهمعکوساتوماتیک
stitch	بخیه
stitch	کوک
stitch	بخیه زدن
stitch	بخیه جراحی بخیه زدن
garter stitch	بافترو
fishbone stitch	کوکاستخوانی
moss stitch	بافتخزهای
herringbone stitch	کوکجناقی
rib stitch	بافتکشبافت
stitch selector	انتخابگردوخت
chain stitch	گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
stitch patterns	انواعبافت
cross stitch	بخیه دوزی بچپ وراست
chevron stitch	دوختزیکزال
chain stitch	بافت زنجیری
tent stitch	کوک اریب
stitch weld	جوش بخیهای
slip stitch	بخیه نامریی
to put a stitch	بخیه کردن
to put a stitch	بخیه زدن
purl stitch	قلاب یا کوک چپ وراست
basket stitch	بافتحصیری
stocking stitch	بافترو
bullion stitch	گرهفرانسویچندقلو
running stitch	کوک کوچک زیر و روی پارچه
cable stitch	بافتمارپیچ
stitch welding	جوش زنجیرهای
long and short stitch	کوکه ای کوتاه بلند
a stitch in time saves nine <proverb>	علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
stitch width selector	انتخابگرعرضیدوخت
stitch pattern memory	حافظهبافتودوخت
stitch length regulator	منظمکنندهاندازهدوخت
stitch control buttons	دکمههایریزودرشتبافت
Romanian couching stitch	کوکگرهایرومانی
Oriental couching stitch	کوکهایمشبکی
French knot stitch	گرهفرانسوی
reverse	برگشتن
reverse	عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
instead of the reverse	بجای وارونه این
reverse	شکستنی مخالف
reverse	خلاف جهت
reverse	معکوس کردن
reverse	نقض کردن واژگون کردن
reverse	برگرداندن پشت و رو کردن
reverse	شکست وارونه کردن
reverse	وارونه
reverse	بدبختی
reverse	پشت
reverse	معکوس کننده
reverse	معکوس
reverse	بدل کاری
reverse	حرکت درخلاف جهت . ارسال
reverse	حرکت در جهت مخالف
reverse	حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse	وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse	سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse	حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverse	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse	حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse	کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
reverse	لغو کردن
reverse	نقض کردن
reverse	فهر
reverse	عکس ضد
reverse	داده ازگیرنده به فرستنده
reverse polarity	پلاریته معکوس
reverse slope	ضد شیب
reverse pitch	گام معکوس
reverse osmosis	اسمز معکوس
reverse image	تصویر وارونه
reverse dive	شیرجه وارونه
reverse slope	شیب معکوس
reverse gear	دنده معکوس
reverse thrust	تراست معکوس
reverse video	کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
reverse video	صفحه نمایش معکوس
reverse video	ویدئوی معکوس
the reverse of the medal	طرف یا جنبه دیگر موضوع
to suffer a reverse	شکست خوردن
forward/reverse	جلو/عقببرنده
reverse bias	پیشقدر معکوس
naked reverse	حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
indian in reverse	هندی معکوس
reverse speed	سرعت معکوس
reverse bias	تغذیه معکوس
double reverse	شوت برگردان به دروازه
reverse control	کنترل معکوس
reverse gears	دنده معکوس
reverse current	جریان معکوس
reverse slide change	تعویضاسلایدوارونه
maximum reverse r.m.s. voltage	ولتاژ سد موثر حداکثر
king's indian in reverse	هندی شاه معکوس
The car is in the reverse gear.	اتو موبیل توی دنده عقب است
fireman's carry from outside and reverse	پیچ یک دست و یک پا از پشت دست
reverse polish notation	نشان گذاری لهستانی معکوس
reverse current cutout	افتامات
reverse chicken wing	نوعی کلید کشی
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
reverse flow engine	توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
button	تکمه
button	گل میخ گرد
button	غنچه
button	میخ
button	تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button	هرچیزی شبیه دکمه
on-off button	دکمهروشن
button	کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
button	دکمه
button	شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
on the button <idiom>	درست سر موقع
on-off button	خاموش
reverse current circuit breaker	مدارشکن جریان معکوس
reverse side of metal work	پشت کار فلزی
power button	دکمهروشن
power-on button	دکمهروشنشدندستگاه
record button	دکمهضبط
play button	دکمهشروع
pause button	دکمهایستکوتاه
regulating button	دکمهتنظیمکننده
push button	کلید فشاری
memory button	دکمهحافظ
measuring button	دکمهاندازهگیری
belly button	ناف
listen button	دکمهمخصوصگوشکردن
locking button	دکمهقفل
push button	شستی
reset button	دکمه
button hole	جا دکمه
The button on my coat off.	تکمه کتم افتاد
TV/video button	ویدئو
TV/video button	دکمهتلوزیون
stop button	دکمهایست
to press the button	دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
TV power button	دکمهروشنکنندهتلوزیون
starter button	دکماستارت
spray button	دکمهآبپاش
shank button	دکمهپایدار
button strap	دکمهروپوشزنانه
rewind button	دکمهعقببرنده
push button	دکمه فشاری
radio button	شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
button loop	دکمهرکاب
crystal button	ریسهکریستالی
on/play button	کلیدشروعبهکار
radio button	دکمه رادیو
capstan button	دکمهچرخطناب
button-through smock	دکمهسریقه
button facing	دکمهسربندشلوار
farcy button	دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
kissing button	برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
microphone button	کپسول میکروفون
microphone button	تکمه میکروفن
mouse button	دکمه ماوس
start button	دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
start button	تکمه راه اندازی
start button	تکمه استارت
eject button	دکمهخروج
button head	سر عدسی در پیچ ها
button hook	قلاب
function button	دکمهردیاب
ceiling button	مقره سقفی
bachelors button	گل دگمه
bachelors button	گل اشرفی
erase button	دکمهپاککننده
finger button	دکمهانگشتی
end button	انتهایکلاهک
leg ride and reverse chicken wing	سگک قفل قیصر
lens release button	دکمهآزادکردنبیرونآوردنلنز
push the panic button <idiom>	از ترس قلبش فرو ریخت
Press the elevator button.	تکمه آسانسور رافشار بدهید
push button switch	تکمه فشاری
VCR power button	دکمهفعالکنندهVCR
macro set button	دکمهتنظیمصدا
key finger button	دکمهیابندهکلید
push button dialing	شماره گیری دکمهای
power zoom button	دکمهفعالکنندهزوم
push button switch	کلیدپوش باتون
preset tuning button	دکمهتنظیمچرخش
push-button telephone	تلفندکمهفشاری
record announcement button	دکمهاعلام کنندهضبط
record muting button	دکمهضبطبدونصدا
fast-forward button	دکمهجلوبر
push button tuner	میزانساز دگمهای
language display button	دکمهنمایشگر
counter reset button	دگمههایتحدیدشمارشگر
emergency push button	تکمه اضطراری
shutter release button	دکمه
push button control	کنترل دکمهای
cassette eject button	دکمهخروجفیلماز
interior door lock button	دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
alarm threshold display button	دکمهنمایشسرحدهشدار
depth-of-field preview button	زمینهدکمهعقببر
double button carbon microphone	میکروفون دو زغالی
data display illumination button	دکمهنمایشگراطلاعات
single button carbon microphone	میکروفون تک زغالی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com