Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
review order
لباس وتحملات سان
review order
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
Other Matches
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
review
بازدید
review
تجدید
review
3 parade
review
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
تجدید نظر دوره کردن
review
تجدید نظرکردن
review
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
review
بازدید انتقاد کردن
review
بررسی کردن مرور
review
تجدید نظر
review
رژه نشریه
review
مجله
review
مرور
review
مرورکردن
review
سان دیدن
review
بازدیدکردن
review
انتقاد کردن
review
بررسی
review
دوره کردن
review
مقالات انتقادی نوشتن
review
بازبین
court of review
دادگاه تجدید نظر
it is not subject to review
تجدید نظر
book review
انتقاد از کتاب
book review
مقاله درباره کتاب
formal review
سان رسمی
formal review
بررسی رسمی
to pass in review
سان دیدن
it is not subject to review
دران روا نیست
judicial review
تجدید نظر قضائی
olympic review
نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
market review
بررسی بازار
pass in review
دفیله رفتن فرمان به رژه
pass in review
رژه رفتن
informal design review
مرور غیررسمی طرح
post implementation review
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
program evaluation review technique (per
روش ارزیابی و بررسی برنامه
To review the past in ones minds eye .
گذشته را از نظر گذراندن
Due to the review security procedures were modified .
به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
well-order
خوش ترتیب
[ریاضی]
in order to
<idiom>
اعتماد شخص را بدست آوردن
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
in order to ...
تا
[اینکه ]
to order
<idiom>
به ترتیب
out of order
<idiom>
کارنکردن
by order of
حسب الامر
order
[placed with somebody]
دستور
[ازطرف کسی]
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
by order of
فرمان
In this order. In this way.
باین ترتیب
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that i may go
برای اینکه بروم
re order
سفارش دوم باره
out of order
از کار افتاده
out of order
خراب
out of order
نادرست
out of order
درهم برهم
order off
حکم خروج
in order that
برای اینکه
in order that
تا اینکه
in order
درست
first order
مرتبه اول
to the order of
در وجه
to the order of
به حواله کرد
to the order of
بحواله کرد
second order
مرتبه دوم
in order
دایر
in order
صحیح
order about
پیوسته پی فرمان فرستادن
order
سفارش دادن تنظیم کردن
order
منظم کردن
order
ن
order
دستورعملیاتی
order
دستور دادن
order
مرتبه
order
امر
order
دستور دادن سفارش
order
دستور سفارش
order
رتبه
order
دستور
order
دستورالعمل
order
راسته
order
فرمان نظم
order
کد عمل
order
سفارش
order
نظم
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order
سفارش دادن
order
خرید سفارش خرید
order
مرتب کردن
order
نظم دادن
order
ترتیب انجام کار
order
دستورالعمل دستور
order
سفارش دادن کالا یا جنس
order
سبک معماری
order
شیوه
order
نظام معماری
order
حواله کرد حواله کردن دستور
order
سفارش دادن دستور دادن
in order to ...
برای
[اینکه]
order
حکم
order
حواله
order
ترتیب
public order
نظم عمومی
provisional order
دستور موقت اداری
purchase order
دستور خرید
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
referral order
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
purchase order
سفارش خرید
warning order
دستور اگهی
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
processing of the order
انجام سفارش
probation order
دستور یا حکم تعلیق مجازات
order of fire
ترتیب احتراق موتور
order of fire
ترتیب توالی اتش
order of fire
روش تیراندازی
order of discharge
حکم برائت ذمه
order of discharge
حکم تصفیه
Lattice
[order]
شبکه
[ریاضی]
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Order theory
ترتیب جزئی
[ریاضی]
order of battle
ترتیب نیرو
order of bankruptcy
حکم ورشکستگی
order in council
تصویب نامه دولتی
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order format
قالب سفارش
order format
قالب دستور
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
order of magnitude
مرتبه بزرگی
order of matrix
مرتبه ماتریس
order of service
سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
post order
حواله پستی
place an order
سفارش دادن
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
payable to order
قابل پرداخت به حواله کرد
pay order
سندپرداخت حقوق
pay order
لیست پرداخت حقوق
partial order
ترتیب جزئی
partial order
پاره ترتیب
order time
زمان سفارش کالا
order off the field
حکم خروج
Lattice
[order]
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
order of the day
دستور جلسه
order of the day
معادل agenda
order of the day
برنامه روزانه
order for goods
سفارش کالا
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
Attic Order
ستون بندی آتنی
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
arch order
[شیوه ی ستون بندی طاق]
American order
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
to order somebody back
کسی را معزول کردن
to order somebody back
کسی را احضار کردن
call-up order
دستور به خدمت
[سربازی]
good order
خوش ترتیب
[فلسفه]
structure
[first order]
ساختار
[ریاضی]
pecking order
<idiom>
راه ارتباط بایکدیگر
to order somebody back
کسی را فراخواندن
in good order
<adj.>
تروتمیز
Ionic Order
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
Gigantic Order
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
Giant Order
شیوه غول ستونی
[معماری]
German Order
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
French Order
سبک معماری فرانسوی
Doric Order
سبک معماری دوریک
Orinthian Order
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order
[معماری یونی یونان]
balustrade Order
ترتیب نرده ستون ها
in good order
<adj.>
مرتب
in good order
<adj.>
منظم
My stomach is out of order.
مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ?
آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
to set in order
منظم کردن
to set in order
درست کردن
third order reaction
واکنش مرتبه سه
the line is out of order
سیم خراب است
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
superior order
دستور مافوق
superior order
امر مافوق
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
sort order
نظم ترتیب
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
second order reaction
واکنش مرتبه دوم
second order factor
عامل مرتبه دوم
second order conditions
شرایط مرتبه دوم
second order conditions
شرایط ثانوی
transaction in order
liability avoid to
transaction in order
معامله به قصد فرار از دین
In chronological order.
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
social order
سازمانوساختاراجتماعی
postal order
هزینهپستی
law and order
اطاعتازقانون
doric order
سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order
ساختارقرمتی
points of order
اخطار نظامنامهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com