Dictiornary-Farsi | riding jacket | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (6 milliseconds)

English	Persian
riding jacket	لباسسوارکاری


Other Matches

riding	سواری
riding	گردش و مسافرت لنگر گاه
riding	بخش
riding glove	دستکشسوارکاری
bareback riding	سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
riding lights	چراغ لنگر
riding habits	جامه سواری زنانه
riding habit	جامه سواری زنانه
riding crop	عصایاسبسواری
riding coat	کتسوارکاری
riding high <idiom>	جالب توجه
riding slip	خفت احتیاطی
riding anchor	لنگر نگهدارنده
surf riding	موج سواری
riding anchor	لنگر اولی
riding cap	کلاهسوارکاری
surf riding	موج بازی
saddle bronc riding	سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
jacket	جلد کتاب
jacket	جلد
jacket	پوشه
jacket	ژاکت
jacket	جلد کردن
jacket	پوشاندن درپوشه گذاردن
jacket	بوش پیستون
jacket	روکش
jacket	غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
jacket	نیمتنه
jacket	پوشاندن
jacket	نیم تنه جنگی
jacket	پوشش
hacking jacket	کت سوارکاری
hacking jacket	کت اسب سواری
yellow jacket	زنبور زرداجتماعی
water jacket	صندوق اب
water jacket	ابدان
safari jacket	ژاکتسیروسیاحت
flak jacket	جلیقهضدگلوله
to dust one's jacket	کسیرازدن
sports jacket	ژاکتمردانه
to dust one;s jacket	کسیراکتک زدن
to dust one;s jacket	کسیراچوب زدن
strait jacket	کت بند
donkey jacket	لباس
bomber jacket	ژاکتیکوتاهکهبهدورکمروباسنمیبندند
sheepskin jacket	ژاکتپوست
donkey jacket	کار
strait jacket	بازدار
outer jacket	پوششخارجی
fishing jacket	ژاکتماهیگیری
caraco jacket	بالاتنهلباس
barrel jacket	پوششلوله
strait jacket	بازداری کردن
strait jacket	مانع
strait jacket	هرچیزبازدارنده
strait jacket	روپوش باز دارنده
steel jacket	پوشش فولادی
life jacket	جلیقه نجات
heating jacket	ژاکت حرارتی
hearth jacket	پوشش کوره
eton jacket	نیم تنه کوتاه پسرانه
disk jacket	جلد دیسک
cylinder jacket	استری داخل سیلندر
cork jacket	جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
blue jacket	سرباز نیروی دریائی
dinner jacket	لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jacket	اسموکینگ
dust jacket	کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
dust-jacket	جلد کاغذی روی کتاب
dust-jacket	کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
dust jacket	جلد کاغذی روی کتاب
life jacket	لباس نجات لباس چوب پنبهای
reefing jacket	یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
shell jacket	بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
smoking jacket	ژاکت مردانه
smoking jacket	لباس اسموکینگ
pea jacket	کپنگ
pea jacket	ژاکت ضخیم ملوانان
monkey jacket	نیمتنه کوتاه و چسبانی که ملوانان می پوشند
mess jacket	ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
life jacket	کت نجات
life jacket	سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
registry jacket	پاکت مخصوص نامههای سفارشی
The jacket is too tight in the arms.	این ژاکت بازوهایش تنگ است.
pea jacket or coat	جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
pea jacket or coat	کپنک
colling water jacket	پوشش اب سرد
double-breasted jacket	ژاکتپیلیدار
This tie tones in with a brown jacket(coat).	این کروات با کت قهوه ای جور می آید
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) .	خیاط لباسم راخراب کرد