Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
right ascension setting scale
ورقهجایگاهصعودسمتراست
Other Matches
declination setting scale
پوستهجایگاهنزول
ascension
معراج
ascension
صعود
ascension
عروج عیسی به اسمان
right ascension
بعد
ascension pipe
کانال سرازیری
ascension day
روز عروج عیسی به اسمان
ascension pipe
مجرای شیب دار
setting up
وادر کردن
setting up
امایه
setting up
مجموعه
setting up
مستقرشدن
setting up
سوار کردن جاانداختن
setting up
یکدست
setting up
دوره مجموعه
setting up
جهت
setting up
سمت
setting up
قرارگرفته
setting up
واقع شده
setting up
لجوج دقیق
setting up
روشن
setting up
مصمم
setting up
قراردادن
setting up
گذاردن
setting up
نهادن مرتب کردن
setting up
چیدن
setting up
سمت جریان اب
setting up
وسیله حاضر بکار تنظیم شده
setting up
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
setting up
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
setting up
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
setting up
مقدار دادن به یک بیت
setting up
تعداد موضوعات مربوطه
setting up
نشاندن
setting up
گروه
setting up
دوره
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
اماده کردن
setting up
طعمه ها
setting up
حمله کردن
setting up
قرار دادن
setting up
نصب کردن
setting up
چیدن دستگاه
setting up
سری
setting up
دسته
setting
شدت مجاز
setting up
اغازکردن
setting out
میخکوبی
setting out
پیاده کردن مسیر
setting out
پیاده کردن نقشه
setting
اهنگ
setting
خودگیری
setting
گیرش صحنه پردازی
setting
صحنه واقعه
setting up
اماده
setting
نصب
setting
قرارگاه
setting
کلاف
setting
نشاندن
setting
زمینه
setting up
دستگاه
setting up
دست
setting
مقام
setting
افزودن به وقت بازی
setting up
نشاندن کارگذاشتن
setting
محیط
setting
وضع فاهر
setting
جای نگین قرارگاه
setting
کار گذاری
wing setting
نصب بال
default setting
تنظیمات از پیش تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default setting
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
closeness setting
محیطدقت
step setting
مراحلتنظیم
tab setting
میزمخلوطکن
pre-setting
از پیش تنظیم کردن
default setting
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
type setting
حروف چینی
jet-setting
اجتماعیازمردم ثروتمندکهدائماشهریبهشهردیگرمسافرتمیکند
visible setting
غروب مرئی
to setting into shape
سروصورت گرفتن
setting indicator
شاخصتنظیم
fine setting
تنظیم میکرومتری
bone setting
شکسته بندی
caliper setting
تنظیم پرگار
display setting
تنظیمصفحهنمایش
to setting into shape
درست شدن
coarse setting
تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
setting point
نقطه انجماد
altimeter setting
تنظیم ارتفاع سنج
fine setting
تنظیم دقیق
parameter setting
پارامتر نشانی
slow setting
کند گیر
pitch setting
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
setting up apparatus
دستگاه سوار کردن
setting time
زمان سفت شدن سیمان
setting time
مدت گرفتن ملات
setting ring
حلقه استقرار یا ثبات
setting ring
حلقه تنظیم کننده
setting ring
حلقه تنظیم
setting on fire
اتش زدن عمدی
setting on fire
حرق
setting free
ازاد کردن برده
setting free
عتق
setting basin
حوضچه رسوب
spark setting
تنظیم جرقه
gft setting
عناصر خط کش تیر
place setting
وسایل میز غذاخوری
fuze setting
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
setting time
زمان گیرش
setting time
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
gft setting
عناصرمجهز کردن خط کش تیر
fuze setting
زمان ماسوره
heat setting
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
heat setting
تثبیت گرمائی
place setting
برای یک نفر مقام پشت میز
theoretical setting
غروب نظری
the sun is near setting
افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
the setting of the sun
غروب کردن خورشید
the setting of a gem
سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
quick setting cement
سیمان تند گیر
iron at medium setting
درجهمیانیدراتو
iron at low setting
درجهپاییندراتو
alarm threshold setting
دکمهسرحدتنظیم
tail setting angle
زاویه نصب دم
heliacal setting of a star
افول نمودارستاره پیش ازخورشید
hot setting adhesive
چسبنده گرم
shutter speed setting
دستگاهسنجشسرعت
release setting screw
دستهپیچشلکن
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
final setting time
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
quick setting cement
سیمان زودگیر
iron at high setting
درجهبالادراتو
initial setting time of concrete
زمان شروع گرفتن سیمان
machine wash in warm water at a gentle setting
شستشوباماشیندرآبگرم وملایم
machine wash in warm water at a normal setting
شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
machine wash in lukewarm water at a gentle setting
شستشوباماشیندرآبنیمگرم وملایم
machine wash in hot water at a normal setting
شستشوباماشیندرآبنرم وگرم
scale
کمتریا افزایش نسبت
scale up
افزایش به نسبت ثابت
scale
مشابه 8865
t scale
مقیاس T
m f scale
مقیاس نرینگی- مادینگی
scale up
افزایش
scale
طبله
to scale up or down
مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
to scale down
پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
scale
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
scale
دسته بندی
scale
درجه بندی
scale
مقیاس نقشه
scale
مقیاس گذاشتن
scale
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
scale
شاخص
scale up
افزایش مقیاس
scale
جدول
scale
ترازو
scale
قپان
scale
میزان مقیاس درجه
scale
حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
scale
مقیاس کردن
scale
طبلک درجه
k scale
مقیاس ک
scale
خطکش
scale value
ارزش مقیاسی
scale
قطعه
scale
ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
scale
نرخ دو مقدار
z scale
مقیاس " زی "
scale down
به نسبت ثابت
scale down
کاهش
scale down
کاهش تدریجی
scale
ن
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
scale down
کاهش مقیاس
two scale
دو مقیاسی
two scale
دودویی
f scale
مقیاس اف
x scale
مقیاس طولی عکس
scale
مقیاس
scale
درجه
psychological scale
مقیاس روانی
reasonable scale
مخارج متعارفه
temperature scale
مقیاس دما
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
precision scale
مقیاس دقیق
ration scale
مقیاس نسبتی
scale of project
اندازه طرح
product scale
مقیاس فراورده
range scale
طبله مسافت
return to scale
بازده نسبت به مقیاس
scale of project
وسعت طرح
scale of preferences
مقیاس رجحانها
scale factor
ضریب مقیاس
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale factor
ضریب اندازه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com