English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
ring network شبکه حلقوی
ring network شبکه حلقهای
Search result with all words
token ring network شبکه نشانه حلقهای
Other Matches
ring wall or ring fence حصار گرد
ring wall or ring fence پرچین یامحجرگرداگرد
y network شبکه ستاره
network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
network اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network اتصال
sub network شبکه فرعی
network شبکه سیم کشی
network شبکه
network شبکه توری
network شبکه ارتباطی
network وابسته به شبکه
network نمودار
multistar network شبکه چند ستارهای
closed network شبکه بسته
communication network شبکه ارتباط
communication network شبکه مخابراتی
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
communication network شبکه ارتباطی
company network شبکه همکار
company network شبکه شرکت
multisystem network شبکه چند سیستمی
network administrator سرپرست شبکه
network analyser شبکه کاو
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
network circuit مدار شبکه
network of pipes شبکه لوله کشی
network chart نمودار شبکه
network circuit اتصال شبکه
network server خدمتگزار شبکه
network architecture معماری شبکه
bus network سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
network analysis تحلیل شبکه
logic network شبکه منطقی
local network شبکه محلی
feedback network شبکه فیدبک
filter network شبکه ی صافی
lattice network شبکه توری منظم
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
ladder network شبکه نردبانی
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
hierarchical network شبکه سلسله مراتبی
heterogeneous network شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
network communication ارتباطشبکهای
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
computer network شبکه کامپیوتری
four terminal network شبکه چهار قطبی
cooperative network شبکه همیاری
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
distributed network شبکه توزیع شده
distributed network شبکه توزیعی
distribution network شبکه پخش
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
star network شبکه ستارهای
research network شبکه پژوهشی
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
telecommunication network شبکه مخابرات
value added network ارزش اضافی شبکه
two terminal network شبکه دو قطبی
tree network شبکه درختی
public network شبکه عمومی
radar network شبکه ی رادار
regional network شبکه منطقهای
telephone network شبکه تلفن
telecommunication network پبکه ارتباطات
network analyser تحلیل کننده شبکه
synchronous network شبکه همزمان
switching network شبکه راه گزینی
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
network socket سوکت شبکه [کامپیوتر]
network topology چگونگی استقرار شبکه
network socket پریز شبکه [کامپیوتر]
network topology جانمایی شبکه
network topology توپولوژی شبکه
network theory نظریه شبکه
network version نسخه شبکه
neural network شبکه عصبی
network structure ساختار شبکهای
network stracture ساختار شبکه
novell network شبکه نوول
network interface card کارت میانجی شبکه
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
distribution by cable network پخشبوسیلهسیستمکابلی
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
network operating system سیستم عامل شبکه
high voltage network شبکه ی فشار قوی
automatic digital network شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
long haul network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
metropolitan area network شبکه گسترده در مسافت محدود.
wide area network شبکه بلند پوشش
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
wide area network شبکه گسترده
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
Xerox Network System پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
wide area network شبکه راه دور
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
local area network شبکه ناحیه محلی
local area network شبکه کوتاه پوشش
passive four terminal network شبکه چهار قطبی بی اثر
local area network شبکه محلی
local area network و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
three phase supply network شبکه سه فاز
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
low voltage network شبکه ی فشار ضعیف
decentralized computer network شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
client server network شبکه خدمتگزار- مشتری
back end network اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
private broadcasting network شبکهپیشبینیخصوصی
national broadcasting network شبکهجهانیپخشبرنامه
frequency dividing network اتصال مقسم فرکانس
frequency dividing network شبکه تقسیم فرکانس
automatic voice network شبکه صوتی خودکار
automatic digital network شبکه عددی کامپیوتری
power fed into the distribution network سیمقدرتمتصلبهشبکهپخشکننده
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
ring نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring d. قمری
ring میدان
ring up به کسی تلفن کردن
ring d. فاخته
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ring احاطه کردن زنگ اخبار
o ring واشر
ring تلفن زدن
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring احاطه کردن
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
ring تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring تلفن حلقه
ring طنین انداختن صدای زنگ
ring ناقوس
to ring up تلفن کردن به
there was no ring کسی تلفن نکرد
there was no ring کسی زنگ نزد
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
to ring off قطع کردن
to ring off بریدن
to ring for با زنگ صدا کردن
ring زنگ زدن
to ring up کسیرا پشت تلفن خواستن
v ring مثلث شکاف درجه
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
ring صدا کردن
ring محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring رینگ بوکس
to ring up با زنگ فراخواندن
ring صدای زنگ تلفن طنین
ring گود
ring off قطع کردن تلفن
ring off قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
ring انگشتر میدان
ring گروه
ring محفل
ring حلقه
ring with منعکس کردن
o-ring حلقهoشکل
ring جسم حلقوی
ring طوقه
ring up <idiom> تلفن زدن
ring up <idiom> اضافه کردن آمار پولی
ring گرد امدن
ring عرصه
ring حلقه زدن
ring چرخ خوردن
ring صحنه ورزش
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
setting ring حلقه تنظیم کننده
there is a ring at the door دم در زنگ میزنند
setting ring حلقه تنظیم
seal ring انگشتر خاتم
seal ring خاتم
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
six membered ring حلقه شش عضوی
slip ring حلقه سایشی
the ring finger بنصر
teething ring حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
ear-ring آویز
split ring فنر نمونه گیر
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
speed ring میز سایت
ear-ring گل آویز
snap ring خار حلقوی
slip ring اسلیپ رینگ
the ring finger انگشت حلقه
focussing ring حلقهکانون
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com