English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ring roads راه کمربندی
Other Matches
ring wall or ring fence حصار گرد
ring wall or ring fence پرچین یامحجرگرداگرد
roads راه اهن
roads شارع
roads جاده
roads بجاده
roads طریق خیابان
roads راه
roads خیابان
roads معبر
roads گذرگاه
rules of the roads قوانین دریانوردی
rules of the roads قوانین راه
cross roads تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
The roads are obstructed. جاده ها مسدود هستند.
To make roads . جاده کشیدن
cross roads همبر راست گوشه
trunk roads راه پر امدو شد
main roads جاده اصلی
main roads راه اصلی
parting of two roads سه راه
trunk roads راه پر رفت و امد
traffic on public roads ترافیک [جاده]
minisity of roads and highways وزارت راه وشاهراه
traffic on public roads رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
minisity of roads and highways وزارت طرق وشوارع
To construct( build ) roads and buildings. جاده وساختمان ساختن
in normal situations on public roads در ترافیک معمولی خیابان
o ring واشر
to ring off بریدن
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
to ring up کسیرا پشت تلفن خواستن
to ring off قطع کردن
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
v ring مثلث شکاف درجه
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
to ring up با زنگ فراخواندن
to ring up تلفن کردن به
to ring for با زنگ صدا کردن
there was no ring کسی زنگ نزد
there was no ring کسی تلفن نکرد
ring up به کسی تلفن کردن
ring up <idiom> اضافه کردن آمار پولی
ring d. قمری
ring up <idiom> تلفن زدن
ring with منعکس کردن
ring off قطع کردن تلفن
o-ring حلقهoشکل
ring d. فاخته
ring off قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
ring حلقه
ring صدای زنگ تلفن طنین
ring ناقوس
ring زنگ زدن
ring گود
ring رینگ بوکس
ring محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring احاطه کردن زنگ اخبار
ring گرد امدن
ring محفل
ring گروه
ring انگشتر میدان
ring عرصه
ring جسم حلقوی
ring طوقه
ring صحنه ورزش
ring چرخ خوردن
ring حلقه زدن
ring صدا کردن
ring طنین انداختن صدای زنگ
ring تلفن حلقه
ring تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring احاطه کردن
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring تلفن زدن
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ring نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring میدان
ring tailed دارای حلقههای رنگی در دم
ring structure ساختار حلقهای
to ring a bull حلقه دربینی گاوکردن
six membered ring حلقه شش عضوی
ring straked دارای خطوط گرد در روی بدن
to ring the curtain up or down پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
ring straked مخطط
ring stool چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
to ring the knell of anything موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
ring tailed دم حلقهای
there is a ring at the door دم در زنگ میزنند
seal ring خاتم
setting ring حلقه تنظیم
setting ring حلقه تنظیم کننده
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
ring streaked مخطط
ring streaked دارای خطوط گرد در روی بدن
ring topology معماری شبکه که هر گره
ring tension کشش حلقوی
slip ring حلقه سایشی
slip ring اسلیپ رینگ
snap ring خار حلقوی
speed ring میز سایت
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
split ring فنر نمونه گیر
teething ring حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
the ring finger انگشت حلقه
the ring finger بنصر
ring topology در حلقه بهم وصل هستند
stay ring حلقهثابت
solitaire ring حلقهتکنگینی
sealing ring حلقهآببند
ring step پلههایورودبهزمینبوکس
ring post لبهزمینبوکس
ring nut حلقهمهره
ring motorway شاهراهحلقوی
ring gate دهانهحلقوی
retaining ring حلقهنگهدارنده
tip-ring حلقهنوک
treble ring حلقهسهلایه
ear-ring گل آویز
ear-ring آویز
corbel-ring نواره
arch-ring منحنی باربر
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
To be in the ring (arena). تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
gas ring لولهگازچراغخوراکپزی
umbrella ring حلقهچتر
trim ring حلقهدورشعله
rein ring دهانهحلقه
pulling ring حلقهکشش
locking ring حلقهقفلکننده
cheek ring حلقهاصلی
burner ring حلقهچراغخوراکپزی
bucket ring زبانهحلقه
bottom ring حلقهزیرین
band ring حلقهنواری
annual ring حلقهیکساله
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
class ring حلقهطبقهای
cooker ring شعلهیگاز
lock ring حلقهقفل
keeper ring حلقهنگهدارنده
hoisting ring حلقهاتصال
hang-up ring حلقهمحلآویزسشوار
focussing ring حلقهکانون
focusing ring حلقهکانونی
eye ring هرقهچشم
double ring گوددوبله
dioptric ring حلقهانکسارنور
to ring the knell of anything فاتحه چیزی راخواندن
peg in the ring بازی فرفره چرخابی در توی دایره معین
growth ring دایره رشد
growth ring دایره سالیانه
give a ring زنگ زدن
gimbal ring اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
fairy ring قارچ حلقوی
fairy ring حلقه قارچ
eyelet ring حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
ear ring اویز
ear ring حلقه
compression ring کمپرسی
jack ring طوق جک
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
padded ring حلقه پوشش دار
packing ring رینگ
seal ring انگشتر خاتم
nose ring حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
napkin ring حلقه دستمال پا سفره
mooring ring حلقه مهار
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
key ring حلقه کلید
jack ring خاموت
compression ring رینگ
collector ring منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
collecting ring حلقه جمع کننده جریان
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
wedding ring انگشتر عروسی
ring road راه کمربندی
ring necked طوق دار
signet ring انگشتر خاتم دار
ring finger انگشت انگشتر
key-ring حلقهای که بدان کلید می اویزند
ring fingers انگشت چهارم دست چپ
ring fingers انگشت انگشتر
base ring رینگ پایه
boxing ring رینگ بوکس
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
choke ring حلقه مانع خروج گاز
candle ring زنبق شمعدان
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
cam ring رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
butt ring حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
brush ring حلقه زغال
bridged ring حلقه پل دار
breech ring محفظه کولاس
breech ring حلقه کولاس
ring finger انگشت چهارم دست چپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com