Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
ring topology
معماری شبکه که هر گره
ring topology
در حلقه بهم وصل هستند
Other Matches
topology
مکان شناسی
topology
جانمایی
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
topology
توپولوژی بکه که تمام قط عات به یک کابل وصل هستند که در هر انتها Terminator دارد
topology
که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
topology
طراحی ماشینهای شبکه
topology
توپولوژی
topology
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
topology
قیاس بمکان
topology
توپولوژی شبکه که تمام وسایل به یک کابل و به hub مرکزی وصل هستند
network topology
جانمایی شبکه
network topology
توپولوژی شبکه
network topology
چگونگی استقرار شبکه
ring wall or ring fence
حصار گرد
ring wall or ring fence
پرچین یامحجرگرداگرد
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
ring with
منعکس کردن
o ring
واشر
ring
احاطه کردن
ring up
به کسی تلفن کردن
ring off
قطع کردن تلفن
ring off
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
ring up
<idiom>
تلفن زدن
ring up
<idiom>
اضافه کردن آمار پولی
o-ring
حلقهoشکل
ring d.
قمری
ring d.
فاخته
to ring up
کسیرا پشت تلفن خواستن
to ring up
تلفن کردن به
v ring
مثلث شکاف درجه
to ring the changes
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
to ring off
قطع کردن
to ring off
بریدن
to ring for
با زنگ صدا کردن
there was no ring
کسی زنگ نزد
there was no ring
کسی تلفن نکرد
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
to ring up
با زنگ فراخواندن
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring
صدای زنگ تلفن طنین
ring
ناقوس
ring
رینگ بوکس
ring
محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring
حلقه
ring
صدا کردن
ring
احاطه کردن زنگ اخبار
ring
گرد امدن
ring
حلقه زدن
ring
محفل
ring
گروه
ring
انگشتر میدان
ring
عرصه
ring
گود
ring
جسم حلقوی
ring
طوقه
ring
صحنه ورزش
ring
چرخ خوردن
ring
زنگ زدن
ring
طنین انداختن صدای زنگ
ring
تلفن حلقه
ring
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ring
تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring
تلفن زدن
ring
میدان
six membered ring
حلقه شش عضوی
to ring the curtain up or down
پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
ring tension
کشش حلقوی
ring tailed
دم حلقهای
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
the ring finger
بنصر
ring streaked
مخطط
ring streaked
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring straked
مخطط
to ring the knell of anything
موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
ring straked
دارای خطوط گرد در روی بدن
speed ring
میز سایت
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
split ring
فنر نمونه گیر
slip ring
اسلیپ رینگ
setting ring
حلقه استقرار یا ثبات
setting ring
حلقه تنظیم کننده
setting ring
حلقه تنظیم
snap ring
خار حلقوی
ring structure
ساختار حلقهای
seal ring
انگشتر خاتم
seal ring
خاتم
slip ring
حلقه سایشی
there is a ring at the door
دم در زنگ میزنند
the ring finger
انگشت حلقه
teething ring
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
to ring a bull
حلقه دربینی گاوکردن
to ring the knell of anything
فاتحه چیزی راخواندن
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
tip-ring
حلقهنوک
stay ring
حلقهثابت
solitaire ring
حلقهتکنگینی
sealing ring
حلقهآببند
ring step
پلههایورودبهزمینبوکس
ring post
لبهزمینبوکس
ring motorway
شاهراهحلقوی
ring gate
دهانهحلقوی
retaining ring
حلقهنگهدارنده
treble ring
حلقهسهلایه
trim ring
حلقهدورشعله
ear-ring
گل آویز
ear-ring
آویز
corbel-ring
نواره
arch-ring
منحنی باربر
ring a bell
<idiom>
یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
To be in the ring (arena).
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
gas ring
لولهگازچراغخوراکپزی
umbrella ring
حلقهچتر
rein ring
دهانهحلقه
pulling ring
حلقهکشش
class ring
حلقهطبقهای
cheek ring
حلقهاصلی
burner ring
حلقهچراغخوراکپزی
bucket ring
زبانهحلقه
bottom ring
حلقهزیرین
band ring
حلقهنواری
annual ring
حلقهیکساله
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
ring nut
حلقهمهره
cooker ring
شعلهیگاز
dioptric ring
حلقهانکسارنور
locking ring
حلقهقفلکننده
lock ring
حلقهقفل
keeper ring
حلقهنگهدارنده
hoisting ring
حلقهاتصال
hang-up ring
حلقهمحلآویزسشوار
focussing ring
حلقهکانون
focusing ring
حلقهکانونی
eye ring
هرقهچشم
double ring
گوددوبله
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
ring stool
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
fairy ring
قارچ حلقوی
jack ring
طوق جک
growth ring
دایره رشد
growth ring
دایره سالیانه
give a ring
زنگ زدن
gimbal ring
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
fairy ring
حلقه قارچ
eyelet ring
حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
ear ring
اویز
ear ring
حلقه
compression ring
کمپرسی
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
ring roads
راه کمربندی
peg in the ring
بازی فرفره چرخابی در توی دایره معین
padded ring
حلقه پوشش دار
packing ring
رینگ
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
napkin ring
حلقه دستمال پا سفره
mooring ring
حلقه مهار
mantle ring
تیر حمال حلقوی شکل
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
key ring
حلقه کلید
jack ring
خاموت
compression ring
رینگ
collector ring
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
collecting ring
حلقه جمع کننده جریان
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
wedding ring
انگشتر عروسی
ring road
راه کمربندی
ring necked
طوق دار
signet ring
انگشتر خاتم دار
ring finger
انگشت انگشتر
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
ring fingers
انگشت چهارم دست چپ
ring fingers
انگشت انگشتر
base ring
رینگ پایه
boxing ring
رینگ بوکس
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
choke ring
حلقه مانع خروج گاز
candle ring
زنبق شمعدان
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
cam ring
رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
butt ring
حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
brush ring
حلقه زغال
bridged ring
حلقه پل دار
breech ring
محفظه کولاس
breech ring
حلقه کولاس
ring finger
انگشت چهارم دست چپ
ring indicator
نشان دهنده حلقه
ring of the buoy
shackle bouy
ring clossure
حلقه بندی
ring cartilage
حلقهای
ring cartilage
حلقوی
ring plover
اب چیلک
ring bone
استخوان زیادی در بخولق اسب
ring bolt
میخ پیچ حلقه دار
ring plover
جلود
ring shift
تغییر مکان حلقهای
ring network
شبکه حلقهای
ring counter
شمارنده حلقهای
ring dove
جنگلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com