Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (11 milliseconds)
English
Persian
rising star
آیندهدار باآتیه
Search result with all words
heliacal rising of a star
طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
Other Matches
rising
طلوع
rising
نهضت
rising
قیام
rising
درحال ترقی یا صعود
rising
طالع
self rising
خود بخود بلند شونده
self rising
بخودی خود ترقی کننده
rising
جنبش
early rising
سحرخیزی
early rising
زود خیزی
rising main
جنبشاصلی
rising damp
نفوذآببداخلساختمان
visible rising
طلوع مرئی
the rising generation
دوره جوانان اینده
rising mine
مین بالارونده دریایی
rising mine
مینی که میتواند به سطح اب بیاید
theoretical rising
طلوع نظری
tide rising force
نیروی کشنداور
land of the rising sun
کشور ژاپن
Prices are rising ( falling ) .
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
practice of early rising
مشق یا عادت سحر خیزی
co-star
همبازیگری کردن
co-star
همبازی
co-star
همبازیگر
two star
دریا دار
five star
افسر پنج ستارهای
d. star
ستاره جفتی
two star
سرلشکر
two star
دوستارهای
co-star
نقش مشترک داشتن
star
نجم
star
انجم
star
نشان ستاره اختر
star
ستاره
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star
نوعی قایق دونفره
all star
تیم تمام ستاره
all-star
تیم تمام ستاره
star
کوکب
star
باستاره زینت کردن
star network
شبکه ستارهای
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
star of bethlehem
عیسی
star program
برنامه کامل
star program
بدون خطا اجرا شود
star sapphire
یاقوت کبود درخشان
star nebula
ابری ستارهای
star handle
دستگیره گردان
star grass
هر نوع گیاه گل ستارهای
star nebula
سحابی ستارهای
star connection
اتصال ستارهای
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
star connection
اتصال ستاره
star crossed
بدشانس
star crossed
دارای ستاره نحس
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
star finder
ستاره یاب
star globe
ستاره یاب کروی
star shell
گلوله نورافشان
star shell
گلوله منور
star circuit
مدار ستارهای
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
star-studded
فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
star sign
علامتزودیاک
film star
ستارهیکفیلم- سوپراستار
star facet (8)
تراشستارهای
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
star diagonal
ستارهمورب
star washer
واشر ستاره ای
star chart
نقشه ستارگان
star chamber
جابرانه وسری
star spangled
مزین به ستاره
star spangled
ستاره نشان
star thistle
قنطوریون ستارهای گل توری
star anise
بادیان ختایی
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star turn
موضوع مهم وقابل توجه
star voltage
ولتاژ ستاره
star bit
بیت ستاره
star catalogue
فهرست ستارگان
star chamber
دادگاه عالی مدنی وجنایی
Star Wars
جنگ فضایی
shooting star
ستاره ثاقب
campaign star
نشان جنگی ستاره
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
day star
ستاره بامداد
day star
خورشید
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
double star
دوتایی
double star
دوگانه
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
dwarf star
ستاره کوتوله
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
evening star
ناهید
evening star
زهره
evening star
برجیس
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
blazing star
ستاره دنباله دار
shooting star
تیرشهاب
shooting star
شهاب ثاقب
Pole Star
Polaris
Pole Star
ستاره قطبی
Pole Star
جدی
falling star
شهاب
falling star
ثاقب
falling star
تیرشهاب
falling star
حجر سماوی
falling star
تیر شهاب
falling star
شخانه
binary star
دوتایی
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
evening star
مشتری
evening star
عطارد
evening star
ستاره شامگاهی
neutron star
ستاره نوترونی
north star
ستاره قطبی
north star
ستاره شمالی
north star
جدی
gaint star
ستاره غول
proto star
پیش ستاره
pulsating star
ستاره ضربان دار
pulsating star
ستاره تپنده
radio star
اختر رادیو
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
star cloud
ابری ستارهای
multiple star
ستاره چندگانه
morning star
ستاره بامدادی
star cloud
سحابی ستارهای
interconnected star
اتصال زیگزاگی
jet star
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
moring star
ستاره بامداد
moring star
ستاره صبح ناهید
moring star
شباهنگ
fixed star
ثوابت
moring star
زهره
morning star
ستاره صبح
morning star
زهره
fixed star
ستاره ثابت
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
Guernsey Star-of-Bethlehem
سیر ناپل
hitch one's wagon to a star
<idiom>
دنبال هدف رفتن
heliacal setting of a star
افول نمودارستاره پیش ازخورشید
star delta switch
کلید ستاره مثلث
open star cluster
خوشه باز ستارهای
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
born under an unlucky star
بد اختر
bronze service star
نشان خدمت برنزی
bronze star medal
مدال ستاره برنز
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
section of a follicle: star anise
قسمتهایمختلفبرگه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com