Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
rivet pitch
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
Other Matches
rivet
اشبیل خاردار
rivet
پرچ
rivet
میخ پرچ
rivet
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
rivet
محکم کردن
rivet
بهم میخ زدن
rivet
پرچ کردن
blind rivet
پرچ کور
tubular rivet
پرچ لولهای
cherry rivet
پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
icebox rivet
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
deutsch rivet
نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
rivet head
کله پرچ
rivet gage
فاصله بین دو ردیف پرچ
rivet gun
دستگاه پرچ
mushroom rivet
پرچ قارچی
rivet point
نقطه پرچ
explosive rivet
پرچ انفجاری
head of a rivet
سر پرچ
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
tack rivet
پرچ بی بار
rivet hole
سوراخ پرچ
brazier head rivet
نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک
bulbed cherrylock rivet
نوع بخصوصی پرچ کور
pitch
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch into
به خوراک حمله کردن
pitch in
شروع به خوردن غذاکردن
pitch upon
انتخاب کردن
to pitch in
جدادست بکارشدن
pitch in
با سعی و جدیت شروع بکارکردن
pitch in
<idiom>
به چیزی پول یا کمک دادن
to pitch upon something
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
to pitch into
زور اوردن به حمله کردن
pitch
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch
قیر
pitch
توپ را زدن
pitch
گام
pitch
درجه
pitch
پرتاب کردن
pitch
زیر و بمی
pitch
تن صدا
pitch
خیمه زدن
pitch
چادرزدن
pitch
چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch
ته مانده تقطیر
pitch
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch
نصب کردن
pitch
پرتاب
pitch
ضربت باچوگان نصب
pitch
استقرار
pitch
اوج پرواز اوج
pitch
سرازیری
pitch
جای شیب پلکان
pitch
دانگ صدا
pitch
زیروبمی صدا
pitch
استوارکردن
pitch
خیمه زدن برپاکردن
pitch
تفاله قطران
pitch
میل
pitch
قطران
pitch
شیب
pitch
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch
زمین بازی
pitch
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitch
بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitch
گام سیم پیچی
pitch
قیر اندودکردن
pitch
زفت
pitch
طول طناب کوهنوردی
pitch
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch
نواک
pitch diameter
قطر جناح
pitch diameter
قطر پهلو
pitch speed
حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
pitch setting
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pitch pine
کاج قیری
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pitch macadam
سنگریزه قیر
pitch of arch
خیز قوس
pitch of arch
خیز طاق
pitch resin
لبان شامی
pitch pine
شجرالقطران
pitch of poles
گام قطبها
pitch of spiral
پای پیچ
pitch diameter
قطر گام
pole pitch
گام قطب
perfect pitch
رجوع شود به pitch absolute
pitch wheel
چرخکوککردن
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
fever pitch
فوقالعادههیجانانگیز
track pitch
گام شیار درجه شیار
track pitch
فاصله شیار
tooth pitch
گام شیار
tooth pitch
گام دندانه
to queer the pitch for any one
نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
To pitch a tent.
چادر زدن
to pitch on one's head
از سر پرت شدن
pitch a tent
<idiom>
چادرزدن
theoretical pitch
گام تئوریک
standard pitch
گام استاندارد
pitch-and-toss
شیر یا خط
reverse pitch
گام معکوس
winding pitch
گام سیم پیچی
pitch black
خیلی سیاه
diameter pitch
قطر گام
diametral pitch
گام قطری
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
dot pitch
درجه نقطه
effective pitch
گام موثر
feed pitch
گام پیش بری
feathering pitch
گام فدر
fractional pitch
گام کسری
cyclic pitch
گام دورانی
coil pitch
گام پیچک
pitch black
قیرگون
pitch-black
قیرگون
pitch-black
خیلی سیاه
absolute pitch
زیر و بمی مطلق
back pitch
گام خور پیچک
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch
pica
character pitch
type elite
full pitch
گام پر
full pitch
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
pitch cap
کلاه زفت
pitch circle
دایره گام
pitch coal
ذغال سنگ قیری
pitch control
کنترل گام ملخ
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
pitch control
کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
pitch dark
تاریک
pitch dark
قیرگون
pitch dark
سیاه
pitch and toss
بازی بیخ دیواری
pitch and toss
نوعی بازی شیر یاخط
nominal pitch
گام اسمی
pitch a yarn
قصه گفتن
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
mineral pitch
اسفالت
grid pitch
گام شبکه
geometric pitch
گام هندسی
mineral pitch
قیر معدنی
fixed pitch propeller
ملخ با گام ثابت
adjustable pitch propeller
ملخ با گام قابل کنترل
controllable pitch propeller
ملخ با گام قابل کنترل
collective pitch control
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
straight run pitch
تفاله اولین تقطیر
tough pitch copper
مس چقرمه
coal tar pitch
قیر قطران ذغال سنگ
cyclic pitch control
کنترل گام دورانی
pitch of armature winding
گام پیچک
coal tar pitch
قیر ذغال سنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com