Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (2 milliseconds)
English
Persian
rock wool
پشم کوهی
Other Matches
old wool
پشم کهنه
old wool
پشم یکبار مصرف شده
wool
مو
wool
کرک
wool
پشم
wool
جامه پشمی نخ پشم
black wool
پشم سیاه
lambs wool
یکجور نوشابه
lambs wool
که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
wool-gathering
حواس پرتی
camel wool
پشم شتر
wool-gathering
شورتیگری
wool-gathering
فراموشکاری
wool-gathering
خواب و خیال
lambs wool
پشم بره
wire wool
سیمفرفشوئی
ice wool
کرک قلاب دوزی
ice wool
کرک سفید
glass wool
پشم شیشه
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
autumn wool
پشم پاییزه چین
dyed-in-the-wool
پر و پا قرص
wool grease
چربی پشم
wool gather
حواس پرت بودن
wool gather
خیالبافی کردن
wool fell
پوستین
wool fat
لانولین
wool fat
چربی پشم
virgin wool
پشم خام
seed wool
پنبه خام یاپاک نکرده
wool in the grease
پشم نشسته پشم تازه چیده
wool-gathering
خیالبافی
wool stapler
تاجرپشم
dyed-in-the-wool
تمام عیار
dyed-in-the-wool
سرسخت
dyed-in-the-wool
به تمام معنی
dyed-in-the-wool
تمام و کمال
dyed-in-the-wool
پیش رزیده
dyed-in-the-wool
پیش از بافت رنگرزی شده
dyed-in-the-wool
دوآتشه
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
to dye in the wool
درحال خامی رنگ کردن
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
virgin wool
پشم نو
unscourced wool
پشم درجه بندی نشده
unscourced wool
پشم ناشور
spun wool
[پشم ریسیده شده و بصورت نخ درآمده]
to cull wool
پشم چیدن
[کندن و جمع آوری کردن]
spring wool
پشم بهاره چین
scissored wool
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
raw wool
پشم خام
[پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
virgin wool
پشم تازه چیده شده
virgin wool
[پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
white wool
پشم سفید
wool stapler
تاجر پشم
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
wool smell
بوی طبیعی پشم
wool plight
آفت پشم
cotton wool
پنبه لایی
cotton wool
لایی پنبه
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
white wool
پشم درجه یک
pure wool
پشم صد در صد
pure wool
پشم خالص
exported wool
پشم صادراتی
ewe wool
پشم گوسفند ماده
wool shininess
جلا و درخشش پشم
fall wool
پشم پاییزه
[پشمی که در پاییز چیده می شود و مرغوبیت کمتری از پشم بهاره دارد.]
colored wool
پشم رنگ شده
colored wool
پشم الوان
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
coarse wool
پشم درجه دو
steel wool
براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
coarse wool
پشم خشن
unscourced wool
پشم مخلوط
coarse wool
پشم زبر
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
cream-colored wool
پشم شکری
[این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
cotton-wool yarn
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
one layer twisted wool
پشم یک لا تاب
high-quality wool
پشم مرغوب و اعلاء
hand-washed wool
پشم دست شور
cotton wool ball
باندتوپی
pull the wool over someone's eyes
<idiom>
سربه سر گذاشتن
wool of short staple
پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
wool of short staple
پشم نخ کوتاه
rock-like
صخرهمانند
rock
سنگ
rock
سنگ خاره صخره
rock
جنبش
rock
تکان
rock
صخره
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
جنباندن
rock
تکان دادن
rock
جنبیدن
rock
خاره
rock
جنباندن نوسان کردن
rock
تخته سنگ یا صخره
the rock
جبل الطارق
rock
تکان نوسانی دادن
To pull the wool over someones eyes .
سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
igneous rock
سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
layer of rock
طبقه سنگی
rock rubble
ریزش سنگ
fall of rock
ریزش سنگ
eruptive rock
سنگ بیرون ریخته
eruptive rock
سنگ خروجی
hand placed rock
سنگفرش فکافته
as steady as a rock
<idiom>
مثل کوه
[استوار و ثابت]
It is as hard as rock.
مثل سنگ سفت است
To stand like rock .
مانند کوه ایستادن
As firm as a rock .
به محکمی آهن ( سنگ )
igneous rock
سنگ خروجی
rock the boat
<idiom>
واژگون کردن
igneous rock
سنگ اذرین
rock flint
سنگ اتشزنه سیاه
rock cork
پنبه کوهی
detrital rock
سنگ اواری
crystalline rock
سنگ بلوری
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock'n'roll
رقص راک اندرول
rock'n'roll
رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll
رقص راک اندرول
rock and roll
رقص بحنبان وبچرخان
rock salt
نمک سنگی
rock garden
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
under szturated rock
سنگ زیر اشباع
rock crystal
سنگ بلور
almond rock
گزبادامی
bed rock
سنگ کف
bed rock
سنگ مادر
bituminous rock
سنگ قیری
broken rock
صخره
cap rock
پوش سنگ
to rock the boat
<idiom>
گرد و خاک به پا کردن
[اصطلاح مجازی]
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
vitreous rock
سنگ شیشه نما
volcanic rock
سنگ خروجی
rock goat
بزکوهی
rock flour
ارده سنگ
rock flour
سنگارد
rock fever
حصبه جبل الطارق
rock erosion
از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock fill
سنگریز
rock dyke
سنگریز
rock drill
مته سنگ شکن
rock dove
کبوتر کوهی
rock goat
مرال
to stumble against a rock
گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
to rock to sleep
خواب کردن
rock sucker
مارماهی دریایی
rock toe
سنگچین پایاب
rock wash
پوشش سنگی
rock pitons
انواع میخهای سنگ نوردی
rock work
خاره یا صخره مصنوعی
rock work
کوه مصنوعی
rock work
دیوار کوه نما
rock pigeon
کبوتر کوهی
rock oil
نفت
rock hewn
از کوه کنده شده
to rock to sleep
جنباندن
rock candy
تبرزد
rock candy
نبات
phosphate rock
سنگ فسفات
layer of rock
لایه سنگی
mantle rock
سنگپوش
impervious rock
تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock basin
حوضهرودصخراهای
rock step
پایهصخرهای
rock music
موسیقیRock
rock pool
استخرکوچک
rock-climber
صخرهنورد
rock-climbing
صخرهنوردی
rock-hard
بینهایتسخت
rock facing
سنگریز حفافتی
rock bound
خاره بست
rock bound
دیریاب
rock bound
محاط بصخره
rock bound
سنگ بست
rock brake
بسفایج معمولی
rock bound
دشوار
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
to hit rock bottom
از نظر روحی خرد شدن
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
zone of rock flowage
منطقه سنگهای روان
sluiced rock fill
سنگریز ابپاشی شده با فشار
rock fill dam
سد سنگریز
natural rock asphalt
سنگ قیر
rock fill dam
سد سنگی
to make the party rock
جشن را گرم کردن
rock-bottom price
کمترین قیمت
A big rock rolled down the mountain.
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com