English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (6 milliseconds)
English Persian
rolls of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
rolls of honour لیست افتخار
Other Matches
honour ایفای تعهد کردن
honour انجام تعهد
honour یاحوالهای را قبول کردن
honour برات
honour قبول کردن
honour عزت دادن به
honour احترام کردن به
honour a contract قرارداد را محترم شمردن
honour your contracts اوفوا بالعقود
guard of honour گارداحترام
guard of honour پاسدار تشریفاتی
debt of honour بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of honour وام شرافتی
to pledge one's honour قول شرف دادن
maid of honour ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
pledge one's honour قول شرف دادن
point of honour موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
point of honour قضیه شرف
the pinnacle of honour اوج عزت
title of honour کنایه
title of honour لقب
word of honour قول شرف
guest of honour مهمانافتخاری
lap of honour دورافتخاردوندهیااتومبیلران
battle honour نشان افتخار
roll of honour لیست افتخار
roll of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
A prophet is not without honour, save in his own c. <proverb> یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
To pawn ones life ( honour) . زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
rolls چیز پیچیده
rolls چرخش گردش
rolls غلتک
rolls نورد
rolls غلتاندن غلت دادن
rolls غل دادن
rolls فهرست پیچیدن
rolls ثبت
rolls صورت
rolls توپ
rolls لوله
rolls گرده نان
rolls ناوش
rolls طومار
rolls غلتک زدن
rolls گردکردن
rolls غلت خوردن گشتن
rolls دوران حول محور طولی غلطش
rolls انحراف به چپ یا راست
rolls غلطیدن ناو
rolls غلتش ناو
rolls غلطیدن
rolls تلاطم داشتن
rolls تردادن
rolls تراندن
rolls غلتیدن
rolls بدوران انداختن
rolls طاقه
rolls ناویدن
rolls چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolls چرخش توپ والیبال
rolls نورد کردن
rolls فهرست
drum rolls تندزنی
drum rolls ضربات مداوم
strike off the rolls از صورت وکلا خارج کردن
to strike off the rolls از صورت حذف کردن
on the rolls of fame در زمره نامداران
smoothing rolls دستگاه نورد نرم کننده
tax rolls جزو جمع مالیاتی
to call the rolls حاضروغایب کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com